culacil - جلاجل
The entry is a dictionary list for the word culacil - جلاجل
جلاجل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ جِ ] (ع اِ) غلام و کودک. (از
اقرب الموارد). || صلی الله علیه و آله و سلم سبک روح
شادمان در کار. (از اقرب الموارد). رجوع به
جُلجُل شود.
اقرب الموارد). || صلی الله علیه و آله و سلم سبک روح
شادمان در کار. (از اقرب الموارد). رجوع به
جُلجُل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ جِ ] (ع اِ) جِ جُلجُل. (از اقرب
الموارد) (منتهی الارب). زنگوله های خرد که
بر چرم دوزند و در گردن اسب و شتر و گاو
اندازند و در بهارعجم آمده که جلاجل چیزی
است قرص شکل ...
الموارد) (منتهی الارب). زنگوله های خرد که
بر چرم دوزند و در گردن اسب و شتر و گاو
اندازند و در بهارعجم آمده که جلاجل چیزی
است قرص شکل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(جَ جِ) [ ع . ] (اِ.) جِ جلجل . 1 - زنگوله ها. 2 - دف ، دایرة زنگوله دار. 3 -
سینه بند اسب یا شتر که به آن زنگوله های کوچک بسته باشند. 4 - نام مرغی خوش آواز.
سینه بند اسب یا شتر که به آن زنگوله های کوچک بسته باشند. 4 - نام مرغی خوش آواز.