cubba - جبا
The entry is a dictionary list for the word cubba - جبا
جبا Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
sarnıç
Arapça - Türkçe sözlük
جَبًا
sarnıç
Anlamı: yağmur suyu biriktirmeye yarayan yer altı su deposu
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
جبا يَجْبو، اجْبُ، جَبْوًا وجِباوةً، فهو جابٍ، والمفعول مَجْبُوّ
• جبا المالَ ونحوَه: جمعه من المكلَّفين، حصّله، استوفاه "جبا الضرائبَ".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (ع اِ) آب گردآورده بجهت شتران.
(منتهی الارب). در عربی آب جمع شده و
گردآمده برای شتران. (برهان). || مال
فراهم آورده. (منتهی الارب). || باج و
خراج. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء):
جودش ...
(منتهی الارب). در عربی آب جمع شده و
گردآمده برای شتران. (برهان). || مال
فراهم آورده. (منتهی الارب). || باج و
خراج. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء):
جودش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (ع اِ) از «ج ب ی» یا «ج ب و» خاک
گرداگرد چاه و محفر آن. (منتهی الارب).
گرداگرد سر چاه. (مهذب الاسماء). خاک
گرداگرد چاه را گویند. (برهان). || آب
گردآورده برای ...
گرداگرد چاه و محفر آن. (منتهی الارب).
گرداگرد سر چاه. (مهذب الاسماء). خاک
گرداگرد چاه را گویند. (برهان). || آب
گردآورده برای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِخ) قریه ای است در وادی «الجی»
نزدیک رویثه بین مکه و مدینه. (معجم
البلدان) (مراصدالاطلاع). در ابیات زیر ذکر
آن آمده است :
خرجنا من الوادی الذی بین مشعل
و بین الجبا هیهات انأت سربتی.
شنفری (از معجم ...
نزدیک رویثه بین مکه و مدینه. (معجم
البلدان) (مراصدالاطلاع). در ابیات زیر ذکر
آن آمده است :
خرجنا من الوادی الذی بین مشعل
و بین الجبا هیهات انأت سربتی.
شنفری (از معجم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ بْ با ] (اِخ) قریه ای است از توابع
نهروان و ابومحمد دعوان بن علی بن
حمادالجبائی الضریری منسوب بدانجا است.
(از معجم البلدان) (مراصد الاطلاع). دهی
است بنهروان. (منتهی الارب).
نهروان و ابومحمد دعوان بن علی بن
حمادالجبائی الضریری منسوب بدانجا است.
(از معجم البلدان) (مراصد الاطلاع). دهی
است بنهروان. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ ] (اِ) روز شنبه. (ناظم الاطباء). در
فرهنگ استنگاس نیز بدین معنی آمده و
مؤلف نویسد که شاهدی برای آن دیده نشد.
فرهنگ استنگاس نیز بدین معنی آمده و
مؤلف نویسد که شاهدی برای آن دیده نشد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ بْ با ] (اِخ) ناحیه یا بلدی از توابع
خوزستان است که در جانب بصره واقع شده
و برخی آبادان را از آن ناحیه دانسته اند و
بعض بی اطلاعان آن را از توابع بصره
دانسته اند ولیکن ...
خوزستان است که در جانب بصره واقع شده
و برخی آبادان را از آن ناحیه دانسته اند و
بعض بی اطلاعان آن را از توابع بصره
دانسته اند ولیکن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ بْ با ] (اِخ) قریه ای است نزدیک
«هیت». (معجم البلدان) (مراصدالاطلاع) (منتهی الارب) و آن جزیره ایست در بالای
هیت که اهالی هیت آنجا را جبه گفته و جبی
را به آنجا منسوب میدارند. (از
مراصدالاطلاع).
«هیت». (معجم البلدان) (مراصدالاطلاع) (منتهی الارب) و آن جزیره ایست در بالای
هیت که اهالی هیت آنجا را جبه گفته و جبی
را به آنجا منسوب میدارند. (از
مراصدالاطلاع).