kussab - قصاب
The entry is a dictionary list for the word kussab - قصاب
قصاب Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
ciğerci; kasap; kesici; sakatatçı
Arapça - Türkçe sözlük
قَصَّاب
1. kasap
Anlamı: et satan kimse
2. ciğerci
Anlamı: kesilen hayvanların parçalarını satan kimse
3. sakatatçı
Anlamı: sakatat satan kimse
4. kesici
Anlamı: kasaplık hayvanları kesen kimse
Farsça - Türkçe sözlük
kasap
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ ] (ع اِ) بندهای آب و پشته ها که
در پای دیوار سازند تا آب جمع نشود و
اطراف دیوار نیفتد و ویران نگردد. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). || دیار. (اقرب
الموارد). سرایها. (منتهی ...
در پای دیوار سازند تا آب جمع نشود و
اطراف دیوار نیفتد و ویران نگردد. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). || دیار. (اقرب
الموارد). سرایها. (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ صْ صا ] (ع ص، اِ) جِ قاصب.
(اقرب الموارد). رجوع به قاصب شود.
(اقرب الموارد). رجوع به قاصب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (از ع، ص، اِ) قَصّاب است که
در ضرورت شعری مخفف آمده است :
گوسفندان که برونند از حساب
زَانبهیشان کی بترسد آن قصاب؟مولوی.
رجوع به قَصّاب شود.
در ضرورت شعری مخفف آمده است :
گوسفندان که برونند از حساب
زَانبهیشان کی بترسد آن قصاب؟مولوی.
رجوع به قَصّاب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ صْ صا ] (ع ص، اِ) نای زن.
(اقرب الموارد) (منتهی الارب). زمار. (اقرب
الموارد). نی نواز. (منتهی الارب). نفخ کننده در
نی. (اقرب الموارد). || شترکش. (منتهی
الارب). جَزّار. (اقرب الموارد). || ...
(اقرب الموارد) (منتهی الارب). زمار. (اقرب
الموارد). نی نواز. (منتهی الارب). نفخ کننده در
نی. (اقرب الموارد). || شترکش. (منتهی
الارب). جَزّار. (اقرب الموارد). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ صْ صا ] (اِخ) ده کوچکی است
از دهستان جم بخش کنگان شهرستان بوشهر
در ۶۲۵۰۰ گزی خاور کنگان و جنوب راه
مالرو کنگان به اشکنان. سکنهٔ آن ۱۶ تن
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷).
از دهستان جم بخش کنگان شهرستان بوشهر
در ۶۲۵۰۰ گزی خاور کنگان و جنوب راه
مالرو کنگان به اشکنان. سکنهٔ آن ۱۶ تن
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ صْ صا ] (اِخ) حبیب بن ابوعمرهٔ
کوفی، مکنی به ابوعبداللََّه. از محدثان است.
وی از سعیدبن جبیر روایت دارد. به سال
۱۴۲ هـ . ق. وفات یافت. (لباب الانساب).
کوفی، مکنی به ابوعبداللََّه. از محدثان است.
وی از سعیدبن جبیر روایت دارد. به سال
۱۴۲ هـ . ق. وفات یافت. (لباب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ صْ صا ] (اِخ) حسن بن عبداللََّه از
محدثان است. وی از نافع بن عمرو روایت
کند و از او وکیع بن جراح روایت دارد. (لباب
الانساب).
محدثان است. وی از نافع بن عمرو روایت
کند و از او وکیع بن جراح روایت دارد. (لباب
الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ صْ صا ] (اِخ) محمدسلیم بن
انیس دمشقی. از ادیبان قرن چهاردهم هجری
است. او راست: نشأة الصیا و نسمة الصبا، و
این دیوان شعری است که آن را بر پنج باب
مرتب ساخته و در دمشق به ...
انیس دمشقی. از ادیبان قرن چهاردهم هجری
است. او راست: نشأة الصیا و نسمة الصبا، و
این دیوان شعری است که آن را بر پنج باب
مرتب ساخته و در دمشق به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~ .) [ ع . ] (ص . اِ.) گوشت فروش ، کسی که چهارپایان (گاو و گوسفند و...) را ذبح
می کند.
می کند.
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
قَصّابٌ
[qasʼ'ːaːb]
n m
جَزّارٌ m boucher
◊
ذَبَحَ القَصّابُ الخَروفَ — Le boucher a abattu le mouton.