tirbid - تربد
The entry is a dictionary list for the word tirbid - تربد
تربد Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
تربَّدَ/ تربَّدَ من يتربَّد، تربُّدًا، فهو مُتربِّد، والمفعول مُتَرَبَّد منه
• تربَّدتِ السَّماءُ: امتلأت بالغيوم.
• تربَّد وجهُه من الغضب: اربدَّ؛ تغيَّر لونُه.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ رَبْ بُ ] (ع مص) روی ترش
کردن. (تاج المصادر بیهقی). متغیر گردیدن
روی کسی از غضب و ترش رو شدن. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). از غضب ترش رو
شدن. (آنندراج). تعبس. (اقرب الموارد) (المنجد): تربد وجه ...
کردن. (تاج المصادر بیهقی). متغیر گردیدن
روی کسی از غضب و ترش رو شدن. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). از غضب ترش رو
شدن. (آنندراج). تعبس. (اقرب الموارد) (المنجد): تربد وجه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ بِ ] (اِخ) نام شهری است
غیرمعلوم. (برهان). نام شهری. (ناظم
الاطباء). صاحب برهان گوید نام شهری است
غیرمعلوم. فقیر گوید همانا ترمذ را به تصحیف
تربد خوانده اند در این صورت معلوم است که
شهر غیرمعلوم ...
غیرمعلوم. (برهان). نام شهری. (ناظم
الاطباء). صاحب برهان گوید نام شهری است
غیرمعلوم. فقیر گوید همانا ترمذ را به تصحیف
تربد خوانده اند در این صورت معلوم است که
شهر غیرمعلوم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ بُ / تِ بِ ] (اِ) دوایی است
معروف که اسهال آورد. (برهان). نام دوایی
مسهل، بهندی نسوت گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج). دوائیست که اسهال آورد، و آن را
تربد مجوف خوانند. (انجمن آرا). ریشهٔ
مسهل که از هند ...
معروف که اسهال آورد. (برهان). نام دوایی
مسهل، بهندی نسوت گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج). دوائیست که اسهال آورد، و آن را
تربد مجوف خوانند. (انجمن آرا). ریشهٔ
مسهل که از هند ...
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
تَرَبَّدَ
п. V
1) темнеть покрываться тучами (о небе)
2) становиться сумрачным, хмурым (о выражении лица)