pez - پز
The entry is a dictionary list for the word pez - پز
پز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
afi
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پُ ] (فرانسوی، اِ) بمعنی وضع و
تظاهر و ادعا. در زبان فارسی بمعنی ریخت و
هیأت و شکل و صورت : پزش را باش!
یعنی هیأت و ظاهر او را نگر.
- بدپز؛ بدشکل. ...
تظاهر و ادعا. در زبان فارسی بمعنی ریخت و
هیأت و شکل و صورت : پزش را باش!
یعنی هیأت و ظاهر او را نگر.
- بدپز؛ بدشکل. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ ] (نف مرخم) مخفف پزنده و این لفظ
چون مزید مؤخر در آخر بسیاری از کلمات
درآید: آجرپز. آشپز. آهک پز. پاچه پز.
پی تی پز. پلوپز. چای پز. چلوپز. حلواپز.
حلیم پز. خاصه پز. خرجی پز. خرده پز.
خشت پز. خشکه ...
چون مزید مؤخر در آخر بسیاری از کلمات
درآید: آجرپز. آشپز. آهک پز. پاچه پز.
پی تی پز. پلوپز. چای پز. چلوپز. حلواپز.
حلیم پز. خاصه پز. خرجی پز. خرده پز.
خشت پز. خشکه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(پُ) [ فر . ] (اِ.) شکل ، وضع ، حالت . ؛~عالی جیب خالی خودآرایی و جلوه فروشی در
عین بی پولی و بی هنری .
عین بی پولی و بی هنری .
pez - پز other entries
Next Words