bezi - بزیع
The entry is a dictionary list for the word bezi - بزیع
بزیع Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ع ص، اِ) کودک که بی حجابانه
حرف زند. || کودک ظریف و ملیح.
|| مرد ظریف. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء) (آنندراج).
- قصر بزیع؛ قصری ظریف، ...
حرف زند. || کودک ظریف و ملیح.
|| مرد ظریف. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء) (آنندراج).
- قصر بزیع؛ قصری ظریف، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) ابن حسان، مکنی به
ابوالخلیل. غوث است و ابن المصطفی از او
روایت کند.
ابوالخلیل. غوث است و ابن المصطفی از او
روایت کند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) ابن یونس. رئیس صنف
بزیعیه از فرقهٔ غالیه. (مفاتیح العلوم از
یادداشت دهخدا). و نیز رجوع به بزیغ شود.
بزیعیه از فرقهٔ غالیه. (مفاتیح العلوم از
یادداشت دهخدا). و نیز رجوع به بزیغ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) نام چند تن از محدثان است
بدین شرح: بزیع عطار. بزیع ضبی. بزیع ازدی.
بزیع کوفی. بزیع لحام. بزیع مخزومی و جز
آنها. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة و
قاموس الاعلام ترکی و تاریخ سیستان و ذکر
اخبار ...
بدین شرح: بزیع عطار. بزیع ضبی. بزیع ازدی.
بزیع کوفی. بزیع لحام. بزیع مخزومی و جز
آنها. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة و
قاموس الاعلام ترکی و تاریخ سیستان و ذکر
اخبار ...