ahuy - آهویٖ
The entry is a dictionary list for the word ahuy - آهویٖ
آهویٖ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) (در حال اضافه) آهو.
غزال :
یارب آن آهوی مشکین بختن بازرسان
وآن سهی سرو خرامان بچمن بازرسان.
حافظ.
غزال :
یارب آن آهوی مشکین بختن بازرسان
وآن سهی سرو خرامان بچمن بازرسان.
حافظ.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) (در حال اضافه) عیب :
ولیکن نبیند کس آهوی خویش
ترا روشن آید همی خوی خویش.فردوسی.
چنین گفت آنکس که آهوی خویش
ببیند بگرداند آیین و کیش.فردوسی.
چه فرمائیَم چیست نیروی من
تو دانی هنرها و آهوی من.فردوسی.
هر آنکس که ...
ولیکن نبیند کس آهوی خویش
ترا روشن آید همی خوی خویش.فردوسی.
چنین گفت آنکس که آهوی خویش
ببیند بگرداند آیین و کیش.فردوسی.
چه فرمائیَم چیست نیروی من
تو دانی هنرها و آهوی من.فردوسی.
هر آنکس که ...
ahuy - آهویٖ other entries
Next Words