Kurbi - قربی
The entry is a dictionary list for the word Kurbi - قربی
قربی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ با ] (ع ص) تأنیث قَرْبان. هر آوند
نزدیک پُری رسیده. گویند: اِناء قربان و
صحفة قربی. (منتهی الارب).
نزدیک پُری رسیده. گویند: اِناء قربان و
صحفة قربی. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ با ] (ع اِمص) نزدیکی.
|| خویشی. (منتهی الارب). و رجوع به
قُرْبة شود.
|| خویشی. (منتهی الارب). و رجوع به
قُرْبة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ با ] (اِخ) نام آبی است نزدیک
تبالة. مزاحم عقیلی گوید:
فما اُمُّ اَحوی الحدتین خلالها
بقربی ملاحی من المرد ناطف.
(از معجم البلدان).
آبی است نزدیک تباله. (از منتهی الارب).
تبالة. مزاحم عقیلی گوید:
فما اُمُّ اَحوی الحدتین خلالها
بقربی ملاحی من المرد ناطف.
(از معجم البلدان).
آبی است نزدیک تباله. (از منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ ] (اِخ) صاحب آتشکده وی را از
شاعران ری داند و گوید: اصلش از دماوند
است. مردی است آهسته و از تکلفات
وارسته. شوق صحبت دوستان به دل نزدیک
و شوق خواندن اشعار نیک بسیار داشته. از
اوست:
میفرستم برِ او ...
شاعران ری داند و گوید: اصلش از دماوند
است. مردی است آهسته و از تکلفات
وارسته. شوق صحبت دوستان به دل نزدیک
و شوق خواندن اشعار نیک بسیار داشته. از
اوست:
میفرستم برِ او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ بی ی ] (ص نسبی) نسبت است به
قِرْبة. (منتهی الارب). رجوع به قِرْبة شود.
قِرْبة. (منتهی الارب). رجوع به قِرْبة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ بی ی ] (اِخ) عبداللََّه بن ایوب. از
محدثان است. (منتهی الارب).
محدثان است. (منتهی الارب).