insi - انسی

The entry is a dictionary list for the word insi - انسی
انسی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اِ ] (ع ص نسبی، اِ) ضد وحشی.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء):
نه وحشی دیدم آنجا و نه انسی
نه راکب دیدم آنجا و نه راجل.منوچهری.
که عمری شد که همجنسی ندیدم
بجز وحشی دگر انسی ندیدم.
(منسوب به نظامی).

Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اِ / اَ نَ ] (ع اِ) واحد انس. (از اقرب
الموارد). واحد انس یعنی یک نفر آدم از مردم.
(ناظم الاطباء). آدمی. (آنندراج) (مؤید
الفضلاء) (ترجمان القرآن جرجانی). مردم.
انسان. یکی از مردم. یک انسان. یک آدمی.
یک انس. (یادداشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اُ ] (از ع، ص نسبی) همدم و آشنا.
(آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ سا ] (ع اِ) دردگین نسا. (منتهی
الارب). دردگین رگ نسا. (ناظم الاطباء).
مبتلا به نقرس. (یادداشت مؤلف). || رگی
است در ساق سفلی. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). نام رگی در ساق سفلی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اُ ] (اِخ) اسماعیل بیگ شاملو. شاعر
بود. بهند رفت و به حضور شاهجهان رسید و
در سال ۱۰۲۶ هـ . ق. کشته شد. از اوست:
آنرا که عقل بیش غم روزگار بیش
دیوانه باش تا غم تو دیگران خورند.
(از الذریعة ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اُ ] (اِخ) سید قطب الدین حسین
جنابدی معروف به امیر حاج. از جنابد
خراسان و مردی وارسته و شاعر و معاصر
امیرعلیشیر نوائی بود و به سال ۹۲۳ هـ . ق.
درگذشت . از اوست:
نماز شام که چندین هزار مشعل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اُ ] (اِخ) عبدالرحمن خان بن
بختیارخان دهلوی. صوفی و شاعر بود و در
۱۰۲۵ هـ . ق. درگذشت. از اوست:
گر دل ز غم دوست سلامت بودی
آماجگه تیر ملامت بودی
گویند قیامتی و دیداری هست
ای کاش که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اُ ] (اِخ) قاضی نوراللََّه ساوه ای
برادرزادهٔ قاضی مسیح الدین عیسی ساوه ای
شاعر قرن نهم. در اراک (عراق) و خراسان
قاضی بود. از اوست:
دردا که ندارد خبر آن سیمبر از من
من بی خبر از خویشم ...

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.