encum - انجم
The entry is a dictionary list for the word encum - انجم
انجم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ جِ ] (اِ) خرد و عقل. (ناظم الاطباء). و
رجوع به انجم داد شود.
- پادشاه انجم سپاه؛ پادشاهی که عقل و
خرد سپاه اوست. (ناظم الاطباء).
رجوع به انجم داد شود.
- پادشاه انجم سپاه؛ پادشاهی که عقل و
خرد سپاه اوست. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ جُ ] (ع اِ) جِ نجم. (منتهی الارب)
(ناظم الاطباء) (آنندراج). ستارگان. اختران.
ستاره ها. اخترها:
خجل گشتند انجم پاک چون پوشیده رویانی
که مادرشان ببیند روی بگشاده مفاجایی.
ناصرخسرو.
هموشد فاعل افلاک و انجم
همو بحر محیط و جان ...
(ناظم الاطباء) (آنندراج). ستارگان. اختران.
ستاره ها. اخترها:
خجل گشتند انجم پاک چون پوشیده رویانی
که مادرشان ببیند روی بگشاده مفاجایی.
ناصرخسرو.
هموشد فاعل افلاک و انجم
همو بحر محیط و جان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ جُ ] (اِخ) علی اکبرخان پسر
محمدتقی خان شاعر و صاحب کمالات بود.
در جوانی در اصفهان تحصیل کرد و در نزد
حاجی محمدحسین صدر والی اصفهانی
تقرب یافت و محرم اسرار او شد و پس از
درگذشت پدر بشیراز آمد ...
محمدتقی خان شاعر و صاحب کمالات بود.
در جوانی در اصفهان تحصیل کرد و در نزد
حاجی محمدحسین صدر والی اصفهانی
تقرب یافت و محرم اسرار او شد و پس از
درگذشت پدر بشیراز آمد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ جُ ] (اِخ) میرزا محمد مستوفی پسر
میرزا عبداللََّه مستوفی از شاعران قرن سیزدهم
بود. (از انجمن ناصری چ سنگی انجمن
چهارم شخص هفتم بنقل فرهنگ سخنوران).
میرزا عبداللََّه مستوفی از شاعران قرن سیزدهم
بود. (از انجمن ناصری چ سنگی انجمن
چهارم شخص هفتم بنقل فرهنگ سخنوران).