eşec - اشج
The entry is a dictionary list for the word eşec - اشج
اشج Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ شَ ج ج ] (ع ص) مرد اشج؛ آنکه بر
پیشانی خود اثر شکستگی دارد. (از منتهی
الارب).
پیشانی خود اثر شکستگی دارد. (از منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُشْ شَ ] (معرب، اِ) اُشَق. وُشق.
رجوع به دو کلمهٔ مزبور و دزی ج ۱ ص ۲۴
شود.
رجوع به دو کلمهٔ مزبور و دزی ج ۱ ص ۲۴
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ شَ ج ج ] (اِخ) عصری. او را اشج
عبدالقیس و اشج بنی عصر و اشج عبدی و
اشج عصری نیز گویند، اما او به لقب اخیر
مشهور است. نام وی منذربن عمر یا منذربن
حارث است. واقدی گوید ...
عبدالقیس و اشج بنی عصر و اشج عبدی و
اشج عصری نیز گویند، اما او به لقب اخیر
مشهور است. نام وی منذربن عمر یا منذربن
حارث است. واقدی گوید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ شَ ج ج ] (اِخ) لقبی است که ابوعمرو
عثمان بن خطاب بن عبداللََّه بن عوام بلوی اشج
مغربی بدان شهرت یافت و هم وی به ابوالدنیا
معروف بود. مولد وی شهری در مغرب بنام
رنده بود و از ...
عثمان بن خطاب بن عبداللََّه بن عوام بلوی اشج
مغربی بدان شهرت یافت و هم وی به ابوالدنیا
معروف بود. مولد وی شهری در مغرب بنام
رنده بود و از ...