iştab - اشتاب
The entry is a dictionary list for the word iştab - اشتاب
اشتاب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ / اُ ] (اِمص) شتاب. (جهانگیری)
(برهان). تعجیل. (برهان). عجله :
نشستند بر نرم ریگ کبود
به اشتاب خوردند چیزی که بود.فردوسی.
که این باره را نیست پایاب اوی
درنگی شود شیر ز اشتاب اوی.فردوسی.
یکایک رسن خواستند آن زمان
به ...
(برهان). تعجیل. (برهان). عجله :
نشستند بر نرم ریگ کبود
به اشتاب خوردند چیزی که بود.فردوسی.
که این باره را نیست پایاب اوی
درنگی شود شیر ز اشتاب اوی.فردوسی.
یکایک رسن خواستند آن زمان
به ...