irkan - ارقان
The entry is a dictionary list for the word irkan - ارقان
ارقان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِ) به لغت رومی حنائی باشد که
بر دست و پا بندند. خوردن نیم مثقال از آن
قولنج را بگشاید. گویند چون طفلی را ابتدای
آبله برآوردن باشد قدری بر کف پای او مالند،
ایمن بود از ...
بر دست و پا بندند. خوردن نیم مثقال از آن
قولنج را بگشاید. گویند چون طفلی را ابتدای
آبله برآوردن باشد قدری بر کف پای او مالند،
ایمن بود از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع اِ) درختی است سرخ.
|| حنا. رقون. رقان. ایرقان. فعیولیون.
برنا. یرنا. یران. (اختیارات بدیعی). رجوع به
حنا شود. || زعفران.
|| دم الاخوین. خون سیاوشان.
|| ...
|| حنا. رقون. رقان. ایرقان. فعیولیون.
برنا. یرنا. یران. (اختیارات بدیعی). رجوع به
حنا شود. || زعفران.
|| دم الاخوین. خون سیاوشان.
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع مص) خضاب کردن بحنا یا
زعفران. (منتهی الارب). || ارقان
طعام؛ نیک مرغن کردن آن (؟). (منتهی
الارب): ارقن الطعام؛ رواه بالدسم. (تاج
العروس). || آلوده شدن بزعفران.
...
زعفران. (منتهی الارب). || ارقان
طعام؛ نیک مرغن کردن آن (؟). (منتهی
الارب): ارقن الطعام؛ رواه بالدسم. (تاج
العروس). || آلوده شدن بزعفران.
...