Beng - بنگ
The entry is a dictionary list for the word Beng - بنگ
بنگ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِ) سانسکریت «بهنگ». اوستا
«بنگهه». پهلوی «منگ» (کنب). بنج و منج
معرب آن است و آن به حشیش اطلاق
شود. گاه برگ آن و گاه دانهٔ آن (چرس) را
فروشند. دانه های ...
«بنگهه». پهلوی «منگ» (کنب). بنج و منج
معرب آن است و آن به حشیش اطلاق
شود. گاه برگ آن و گاه دانهٔ آن (چرس) را
فروشند. دانه های ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ ] (اِ) مخفف بانگ است : از هیچ
دیه کس بنگ خروه نمی شنید. (ترجمهٔ تاریخ
یمینی ص ۳۵۸).
دیه کس بنگ خروه نمی شنید. (ترجمهٔ تاریخ
یمینی ص ۳۵۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) دهی از دهستان بربرود
است که در بخش الیگودرز شهرستان
بروجرد واقع است و ۲۱۰ تن سکنه دارد. (از
فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۶).
است که در بخش الیگودرز شهرستان
بروجرد واقع است و ۲۱۰ تن سکنه دارد. (از
فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بَ) ( اِ.) 1 - شاهدانه . 2 - گردی که از کوبیدن برگ ها و سرشاخه های گلدار
شاهدانه می گیرند که به خاطر داشتن مواد سمی مخدر است ، حشیش .
شاهدانه می گیرند که به خاطر داشتن مواد سمی مخدر است ، حشیش .