Mu'âkid - معاقد
The entry is a dictionary list for the word Mu'âkid - معاقد
معاقد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ قِ ] (ع اِ) جِ مَعقِد. (منتهی الارب)
(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج).
جاهای گره بستن. (غياث). مواضع عقد.
(يادداشت به خط مرحوم دهخدا):
صاحب کافی در تمهيد قواعد مودت و تأکيد
معاقد محبت ميان جانبين سعی بليغ نمود.
(ترجمهٔ تاريخ يمينی چ ...
(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج).
جاهای گره بستن. (غياث). مواضع عقد.
(يادداشت به خط مرحوم دهخدا):
صاحب کافی در تمهيد قواعد مودت و تأکيد
معاقد محبت ميان جانبين سعی بليغ نمود.
(ترجمهٔ تاريخ يمينی چ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قِ ] (ع ص) عهد و پيمان نماينده.
(منتهی الارب) (آنندراج). عهد و پيمان
نماينده. معاهد. (ناظم الاطباء). آن که با
ديگری عهد بسته دارد. (يادداشت به خط
مرحوم دهخدا).
(منتهی الارب) (آنندراج). عهد و پيمان
نماينده. معاهد. (ناظم الاطباء). آن که با
ديگری عهد بسته دارد. (يادداشت به خط
مرحوم دهخدا).