Mersâ - مرسی
The entry is a dictionary list for the word Mersâ - مرسی
مرسی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ سا ] (ع اِ) جایی که چیزی در آن
بر جای می ایستد و استوار می گردد.
(ناظم الاطباء). || محل توقف کشتیها
نزدیک ساحل لنگرگاه. خور. فُرضة. ج،
مَراسی (مراس):
بر جای می ایستد و استوار می گردد.
(ناظم الاطباء). || محل توقف کشتیها
نزدیک ساحل لنگرگاه. خور. فُرضة. ج،
مَراسی (مراس):
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ سا ] (ع ص، اِ) اسم مفعول است از
مصدر ارساء. رجوع به ارساء در ردیف خود
شود.
- مرسی المزاد؛ عقد قرارداد مزایده بر کسی
که برنده شده و بالاترین بها را پیشنهاد کرده ...
مصدر ارساء. رجوع به ارساء در ردیف خود
شود.
- مرسی المزاد؛ عقد قرارداد مزایده بر کسی
که برنده شده و بالاترین بها را پیشنهاد کرده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) شهری است به تونس با
۱۴ هزار تن سکنه و دارای آبهای معدنی.
- پیمان مرسی؛ پیمانی است که بین فرانسه
و تونس منعقد گشت و بموجب آن پیمان
باردو (۱۸۸۱ م.) تعدیل ...
۱۴ هزار تن سکنه و دارای آبهای معدنی.
- پیمان مرسی؛ پیمانی است که بین فرانسه
و تونس منعقد گشت و بموجب آن پیمان
باردو (۱۸۸۱ م.) تعدیل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ی ی ] (ص نسبی) منسوب به
مرسیة که از بلاد مغرب است. (از الانساب
سمعانی). رجوع به مرسیة شود.
مرسیة که از بلاد مغرب است. (از الانساب
سمعانی). رجوع به مرسیة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِخ) لقب احمدبن عمر، مکنی
به ابوالعباس و ملقب به شهاب الدین. فقیه و
صوفی قرن هفتم هجری. اصل او از مرسیة
است و ساکن اسکندریه بود و اهالی
اسکندریه تا امروز نیز به وی اعتقادی شدید
دارند. مرسی ...
به ابوالعباس و ملقب به شهاب الدین. فقیه و
صوفی قرن هفتم هجری. اصل او از مرسیة
است و ساکن اسکندریه بود و اهالی
اسکندریه تا امروز نیز به وی اعتقادی شدید
دارند. مرسی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِخ) لقب حسن بن عضدالدوله
علی برادر المتوکل علی اللََّه ملک اندلس،
مکنی به ابوعلی و مشهور به ابن هود.
فیلسوف و متصوف قرن هفتم هجری. به سال
۶۳۳ هـ . ق. در مرسیة متولد شد و با ...
علی برادر المتوکل علی اللََّه ملک اندلس،
مکنی به ابوعلی و مشهور به ابن هود.
فیلسوف و متصوف قرن هفتم هجری. به سال
۶۳۳ هـ . ق. در مرسیة متولد شد و با ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِخ) لقب محمدبن جعفربن
احمدبن خلف بن حمید بلنسی مرسی، مکنی
به ابوعبداللََّه از ادیبان اندلس و عربی دان و
آشنا به قرائتها. اصل او از «اسیلة» است و به
سال ۵۱۳ هـ . ق. متولد گشت ...
احمدبن خلف بن حمید بلنسی مرسی، مکنی
به ابوعبداللََّه از ادیبان اندلس و عربی دان و
آشنا به قرائتها. اصل او از «اسیلة» است و به
سال ۵۱۳ هـ . ق. متولد گشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِخ) لقب محمدبن عبداللََّه بن
محمدبن ابی الفضل سلمی مرسی، مکنی به
ابوعبداللََّه و ملقب به شرف الدین، ادیب و مفسر
و محدث اندلسی. وی نابینا بود و به سال ۵۷۰
...
محمدبن ابی الفضل سلمی مرسی، مکنی به
ابوعبداللََّه و ملقب به شرف الدین، ادیب و مفسر
و محدث اندلسی. وی نابینا بود و به سال ۵۷۰
...
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
tanısay(izah:
tansay, çox yaxşı.
tansay, çox gox gözəl.
necəsiz (-tansay, pis deyilim).
sizə tansay aytarım (deyərim): çizdən təşəkkür edrəim.
çox tansay: ülkən tansay: çox təşəkkür..)
tansay, çox yaxşı.
tansay, çox gox gözəl.
necəsiz (-tansay, pis deyilim).
sizə tansay aytarım (deyərim): çizdən təşəkkür edrəim.
çox tansay: ülkən tansay: çox təşəkkür..)
Mersâ - مرسی other entries
Next Words