Murahhal - مرحل
The entry is a dictionary list for the word Murahhal - مرحل
مرحل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حَ ] (ع اِ) منزل. (دستور الاخوان)
(مهذب الاسماء). مرحله. (مهذب الاسماء).
آنجا که کوچ کنند. مسکن. (فرهنگ فارسی
معین): در نیم شبی که محل سلطان عقل
مرحل شیطان جهل گشته بود. (جهانگشای
جوینی، فرهنگ فارسی معین).
(مهذب الاسماء). مرحله. (مهذب الاسماء).
آنجا که کوچ کنند. مسکن. (فرهنگ فارسی
معین): در نیم شبی که محل سلطان عقل
مرحل شیطان جهل گشته بود. (جهانگشای
جوینی، فرهنگ فارسی معین).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ حِ ] (ع ص) مرد بسیارشتر.
(منتهی الارب). مرد کثیرالرواحل. آن که
شتران فراوان دارد. (از متن اللغة) (از
اقرب الموارد).
(منتهی الارب). مرد کثیرالرواحل. آن که
شتران فراوان دارد. (از متن اللغة) (از
اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ حَ ] (ع ص) نعت مفعولی است از
ارحال. رجوع به ارحال و نیز رجوع به
آنندراج شود.
ارحال. رجوع به ارحال و نیز رجوع به
آنندراج شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ حَ ] (ع ص) شتر قوی. (از
منتهی الارب) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
منتهی الارب) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ رَ ح حَ ] (ع ص) چادر که در نگار
آن صورت پالان باشد. (منتهی الارب). جامهٔ
به رحل نگار کرده. (یادداشت مؤلف).
جامه ای که بر آن صورت رحال شتر نقش
کرده باشند. (از اقرب الموارد) (از متن ...
آن صورت پالان باشد. (منتهی الارب). جامهٔ
به رحل نگار کرده. (یادداشت مؤلف).
جامه ای که بر آن صورت رحال شتر نقش
کرده باشند. (از اقرب الموارد) (از متن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ رَحْ حِ ] (ع ص) کوچ فرماینده
کسی را. (آنندراج). آنکه حکم به کوچ
می کند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از
ترحیل. رجوع به ترحیل شود.
کسی را. (آنندراج). آنکه حکم به کوچ
می کند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از
ترحیل. رجوع به ترحیل شود.
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
مُرَحَّلٌ
[mu'raħːal]
adj
مُبْعَدٌ m exilé
◊
مُرَحَّلٌ عَنْ وَطَنِهِ — exilé de sa patrie
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُرَحّل: مُبْعَد
evacuated, expelled, evicted, forced out, ousted, dislodged, driven away, sent away; banished, exiled, expatriated, relegated; deported; exile, expatriate, deportee
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُرَحّل، مَجْمُوعٌ مُرَحّل
carried (forward or over), posted; carry-over, amount carried forward
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
مُرَحَّلٌ
фин. перенос, сальдо, остаток
II
مُرَحِّلٌ
мн. -اتٌ
тех. реле