Lebîb - لبیب
The entry is a dictionary list for the word Lebîb - لبیب
لبیب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (ع ص) خردمند. ج، اَلِبّاء. (منتهی
الارب). عاقل. بخرد. دانا:
ستمگران را چون جایگه چنین باشد
ستمگری نکند مردم لبیب و فهیم.سوزنی.
لب شیرین لبان را خصلتی هست
که غارت میکند لب لبیبان.سعدی.
گر نخواهی نکس پیش این ...
الارب). عاقل. بخرد. دانا:
ستمگران را چون جایگه چنین باشد
ستمگری نکند مردم لبیب و فهیم.سوزنی.
لب شیرین لبان را خصلتی هست
که غارت میکند لب لبیبان.سعدی.
گر نخواهی نکس پیش این ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (اِخ) (الشیخ) عبداللََّه الملقب
باللبیب بن العلامة عبدالحکیم بن شمس الدین
السیالکوتی الهندی. او را حاشیتی است بر
تلویح سعدالدین تفتازانی. (معجم المطبوعات
ج ۲ ص ۱۵۸۷).
باللبیب بن العلامة عبدالحکیم بن شمس الدین
السیالکوتی الهندی. او را حاشیتی است بر
تلویح سعدالدین تفتازانی. (معجم المطبوعات
ج ۲ ص ۱۵۸۷).
Lebîb - لبیب other entries
Next Words