Lâğarî - لاغری
The entry is a dictionary list for the word Lâğarî - لاغری
لاغری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (حامص) خلافِ سَمن.
بی گوشتی تن. ضوی. نحافت. نحیفی. نزاری.
هزال. ضمور. غثاثت. طلس. نُحول. سهام.
سَخافة. سَفی. وهَط. ضُرّ. قَضَف. قِضَف.
قضافة. عجف. وَعْث. (منتهی الارب):
چه کرد این چمان بارهٔ بربری
که بایست کردن بدین لاغری.فردوسی.
خواست تا عیبم ...
بی گوشتی تن. ضوی. نحافت. نحیفی. نزاری.
هزال. ضمور. غثاثت. طلس. نُحول. سهام.
سَخافة. سَفی. وهَط. ضُرّ. قَضَف. قِضَف.
قضافة. عجف. وَعْث. (منتهی الارب):
چه کرد این چمان بارهٔ بربری
که بایست کردن بدین لاغری.فردوسی.
خواست تا عیبم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) نام یکی از شعرای ایران و
این رباعی او راست:
اشک که از چشم ترم ریخته
هست بخون جگر آمیخته
ده بده و شهر به شهر از غمت
لاغری دلشده بگریخته.
(قاموس الاعلام ترکی).
این رباعی او راست:
اشک که از چشم ترم ریخته
هست بخون جگر آمیخته
ده بده و شهر به شهر از غمت
لاغری دلشده بگریخته.
(قاموس الاعلام ترکی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) نام پسر امیر دانشمند
بهادر، از سران لشکر اولجایتو سلطان، حافظ
ابرو گوید چون میان ملک فخرالدین حاکم
هرات و امیر دانشمند بهادر که از جانب
اولجایتو به تصرف آن شهر گماشته شده بود
جنگ درگرفت و بوساطت ...
بهادر، از سران لشکر اولجایتو سلطان، حافظ
ابرو گوید چون میان ملک فخرالدین حاکم
هرات و امیر دانشمند بهادر که از جانب
اولجایتو به تصرف آن شهر گماشته شده بود
جنگ درگرفت و بوساطت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) دهی از دهستان میربیگ
بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در ۵۲
هزارگزی باختری نورآباد. دارای سیصد تن
سکنه. مذهب اهالی شیعه و زبانشان لکی و
فارسی و محصول غلات و تریاک و لبنیات و
پشم. شغل اهالی ...
بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در ۵۲
هزارگزی باختری نورآباد. دارای سیصد تن
سکنه. مذهب اهالی شیعه و زبانشان لکی و
فارسی و محصول غلات و تریاک و لبنیات و
پشم. شغل اهالی ...