Geşt - گشت
The entry is a dictionary list for the word Geşt - گشت
گشت Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (مص مرخم، اِمص) حک کردن
و محو ساختن. (برهان) (جهانگیری)
(فرهنگ رشیدی) (آنندراج)
(ناظم الاطباء):
تا او ز نقش چهرهٔ خود پرده برگرفت
ما نقش دیگران ز ورق میکنیم گشت.
اوحدی مراغه ای (از آنندراج).
بسی گناه کبیر و صغیر کردم ...
و محو ساختن. (برهان) (جهانگیری)
(فرهنگ رشیدی) (آنندراج)
(ناظم الاطباء):
تا او ز نقش چهرهٔ خود پرده برگرفت
ما نقش دیگران ز ورق میکنیم گشت.
اوحدی مراغه ای (از آنندراج).
بسی گناه کبیر و صغیر کردم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (مص مرخم، اِمص) قیاس کنید
با کردی گَشت (تفریح). (حاشیهٔ برهان قاطع
چ معین). سیر و گشت. (برهان). سیر و
گردیدن. (غیاث). مشی و سیر و گردش. (ناظم
الاطباء). گشت زمان. صرف دهر. طواف.
طوف :
به وصال اندر ...
با کردی گَشت (تفریح). (حاشیهٔ برهان قاطع
چ معین). سیر و گشت. (برهان). سیر و
گردیدن. (غیاث). مشی و سیر و گردش. (ناظم
الاطباء). گشت زمان. صرف دهر. طواف.
طوف :
به وصال اندر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (اِ) خربزه. (الفاظ الادویه).
خربزه برادر هندوانه. (فرهنگ رشیدی)
(برهان). و بمعنی خربزه مثال و شاهدی
ندارند (لغت نویسان) شاید پالیز خربزه را که به
کاف تازی کشت گویند کاف پارسی گمان
برده اند و معنی خربزه دانسته. ...
خربزه برادر هندوانه. (فرهنگ رشیدی)
(برهان). و بمعنی خربزه مثال و شاهدی
ندارند (لغت نویسان) شاید پالیز خربزه را که به
کاف تازی کشت گویند کاف پارسی گمان
برده اند و معنی خربزه دانسته. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ ] (اِ) جمیع و همه آمده الوار بسیار
گویند. (آنندراج). در تداول لوطیان، همه.
همگی. کلاً. غاطبة. طراً:
گرفتند گردان بکین ساختن
جهان از یلان گشت پرداختن.اسدی.
گویند. (آنندراج). در تداول لوطیان، همه.
همگی. کلاً. غاطبة. طراً:
گرفتند گردان بکین ساختن
جهان از یلان گشت پرداختن.اسدی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (اِخ) قصبه ای است جزء
دهستان حومهٔ بخش مرکزی شهرستان فومن
واقع در ۵هزارگزی جنوب فومن. هوای آن
معتدل و مرطوب و دارای ۳۱۷۰ تن سکنه
است. آب آنجا از نهر گشت و استخر و
محصول آن برنج، ...
دهستان حومهٔ بخش مرکزی شهرستان فومن
واقع در ۵هزارگزی جنوب فومن. هوای آن
معتدل و مرطوب و دارای ۳۱۷۰ تن سکنه
است. آب آنجا از نهر گشت و استخر و
محصول آن برنج، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
حومهٔ شهرستان سراوان واقع در ۶۲۰۰۰
گزی شمال باختری سراوان، کنار راه شوسهٔ
خاش به سراوان. هوای آن گرم و دارای ۹۴۳
تن سکنه است. آب آنجا از قنات و محصول
آن غلات، پنبه ...
حومهٔ شهرستان سراوان واقع در ۶۲۰۰۰
گزی شمال باختری سراوان، کنار راه شوسهٔ
خاش به سراوان. هوای آن گرم و دارای ۹۴۳
تن سکنه است. آب آنجا از قنات و محصول
آن غلات، پنبه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(گَ) (مص مر. اِمص .) 1 - سیر و سیاحت . 2 - گردیدن ، گشتن . 3 - گردش در شب جهت
پاسبانی . 4 - تفرج ، تماشا. 5 - جست و جو، تفحص . 6 - تغیر، تبدل . 7 - محو.
پاسبانی . 4 - تفرج ، تماشا. 5 - جست و جو، تفحص . 6 - تغیر، تبدل . 7 - محو.
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
patrol; patrolować; chodzić; iść; jechać; kolejka; kolejność; kręcić; kwaśnieć; następstwo; obracać; obrócić; obrót; odejść; odwracać; podróżować; pójść; próba; przekręcać; przekręcić; przemieniać; skręcać; skręcić; skręt; tłumaczyć; tura; wyjeżdżać; zakręt; zmiana; zmieniać; zwracać; zwrot