zizefün - زیزفون
The entry is a dictionary list for the word zizefün - زیزفون
زیزفون Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ زَ ] (ع ص) (از «زف ن») شتر
مادهٔ شتاب رو. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد) (از ناظم الاطباء).
مادهٔ شتاب رو. (منتهی الارب) (از اقرب
الموارد) (از ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ زَ / زی زُ ] (معرب، اِ) معرب
یونانی «زیزوفوس». (از دزی ج ۱ ص ۶۱۹)
(از فرهنگ فارسی معین). در دمشق به نوعی
غبیرا اطلاق شود که میوه نمیدهد. (از دزی
ایضاً). نوعی از درخت سنجد است که ...
یونانی «زیزوفوس». (از دزی ج ۱ ص ۶۱۹)
(از فرهنگ فارسی معین). در دمشق به نوعی
غبیرا اطلاق شود که میوه نمیدهد. (از دزی
ایضاً). نوعی از درخت سنجد است که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(زُ) [ معر. ] (اِ.) گیاهی است از تیرة پنیرکیان ، برگ هایش منفرد کامل و دندانه
دار و به شکل قلب در قاعده قرار دارند ولی برگ های انتهای ساقه نوک تیزند و گل هایش
به رنگ سفید است . ضح . همین کلمه است که به صورت «زیرفون » تحریف شده .
دار و به شکل قلب در قاعده قرار دارند ولی برگ های انتهای ساقه نوک تیزند و گل هایش
به رنگ سفید است . ضح . همین کلمه است که به صورت «زیرفون » تحریف شده .