raziki - رازقی
The entry is a dictionary list for the word raziki - رازقی
رازقی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زِ ] (اِ) زنبق سفید. (برهان) (ناظم
الاطباء). زنبق. (تذکرهٔ داود ضریر انطاکی
ص ۱۷۰). || سوسن سفید. (برهان) (ناظم
الاطباء) (تذکرهٔ داود ضریر انطاکی ص ۱۷۰).
یک قسم گلی است سفید و بغایت خوشبو.
(ناظم الاطباء). ...
الاطباء). زنبق. (تذکرهٔ داود ضریر انطاکی
ص ۱۷۰). || سوسن سفید. (برهان) (ناظم
الاطباء) (تذکرهٔ داود ضریر انطاکی ص ۱۷۰).
یک قسم گلی است سفید و بغایت خوشبو.
(ناظم الاطباء). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زِ ] (ع ص نسبی) منسوب به رازق.
|| ضعیف. (اقرب الموارد). سست و ضعیف
از هر چیزی. (منتهی الارب).
|| ضعیف. (اقرب الموارد). سست و ضعیف
از هر چیزی. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) (اِ. ص .) 1 - نام گلی است سفید و کوچک و پرپر و خوشبو که از آن عطر هم می
گیرند. 2 - نوعی انگور که دانه های ریز دارد.
گیرند. 2 - نوعی انگور که دانه های ریز دارد.