hazaz - حزاز
The entry is a dictionary list for the word hazaz - حزاز
حزاز Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
kepek
Arapça - Türkçe sözlük
حَزَاز
kepek
Anlamı: saçlı deride oluşan pulcuklar
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
حُزَاز [مفرد]: (طب) صعود سائل حامض من المعدة في البلعوم والفم في بعض أمراض المعدة.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
حَزَّاز [مفرد]:
1- صيغة مبالغة من حزَّ/ حزَّ في.
2- (طب) ألمٌ يحزُّ في القلب من وجع أو غيظ أو خوف.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (ع اِ) قوبا. ادرفن. داد. سودا.
گوارون. اگریون. ولین. اندوب. اندج.
ابریون . حسین خلف تبریزی گوید: کوفتی
باشد که آنرا به عربی قوبا گویند و آن علتی
است که در بدن آدمی پیدا شود و هرچند
برآید ...
گوارون. اگریون. ولین. اندوب. اندج.
ابریون . حسین خلف تبریزی گوید: کوفتی
باشد که آنرا به عربی قوبا گویند و آن علتی
است که در بدن آدمی پیدا شود و هرچند
برآید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (ع اِ) سبوسهٔ سر. شوره. سبوس
سر. ابریه. هبریة. و آن چیزهائی باشد در
پوست سر چون سبوس. نخالهٔ سر. || آنچه
بیفتد از خار. (مهذب الاسماء). || درد دل.
(مهذب ...
سر. ابریه. هبریة. و آن چیزهائی باشد در
پوست سر چون سبوس. نخالهٔ سر. || آنچه
بیفتد از خار. (مهذب الاسماء). || درد دل.
(مهذب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ ] (ع مص) جهد تمام کردن.
مُحازة. || شرکت حزاز؛ آن شرکت که یکی
را بر دیگری اعتماد نباشد.
مُحازة. || شرکت حزاز؛ آن شرکت که یکی
را بر دیگری اعتماد نباشد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ / حُ زْ زا ] (ع اِ) غم سخت. سوزش
دل از خشم و جز آن. || مرد سخت راننده و
سخت عمل. || طعام ترش شدهٔ در معده.
دل از خشم و جز آن. || مرد سخت راننده و
سخت عمل. || طعام ترش شدهٔ در معده.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (اِخ) پشته هائی است در زمین
سلول بین ضباب و عمروبن کلاب. (معجم
البلدان).
سلول بین ضباب و عمروبن کلاب. (معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ زْ زا ] (اِخ) یابسة. مکنی به
ابوعثمان. ابن جلجل در مقدمهٔ کتاب خود
«اسماء ادویهٔ مفرده» میگوید: کتاب «ادویهٔ
مفردهٔ» دیسقوریدوس را دانشمندی بنام
استفان (اصطفن) در بغداد به عربی گردانید و
برخی از عقاقیر را که نشناخت به ...
ابوعثمان. ابن جلجل در مقدمهٔ کتاب خود
«اسماء ادویهٔ مفرده» میگوید: کتاب «ادویهٔ
مفردهٔ» دیسقوریدوس را دانشمندی بنام
استفان (اصطفن) در بغداد به عربی گردانید و
برخی از عقاقیر را که نشناخت به ...