cürcan - جرجان
The entry is a dictionary list for the word cürcan - جرجان
جرجان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ ] (اِخ) شهری است. (منتهی
الارب). معرب گرگان است و آن شهری باشد
از دارالملک استرآباد. (برهان) (آنندراج).
همان گرگان است که در کتب جغرافی قدیم
اغلب بصورت جرجان ذکر گردیده و به همین
جهت قسمتهای تاریخی و حدود ...
الارب). معرب گرگان است و آن شهری باشد
از دارالملک استرآباد. (برهان) (آنندراج).
همان گرگان است که در کتب جغرافی قدیم
اغلب بصورت جرجان ذکر گردیده و به همین
جهت قسمتهای تاریخی و حدود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ ] (اِخ) آب جرجان. نام
رودخانه ای است که از جبال اسند مازندران
از درهٔ شهرک نو برمیخیزد و بر میدان سلطان
درین گذشته بجرجان میرسد و به بحرخزر
میریزد. رجوع بنزهة القلوب ج ۳ ص ۲۱۴
شود.
رودخانه ای است که از جبال اسند مازندران
از درهٔ شهرک نو برمیخیزد و بر میدان سلطان
درین گذشته بجرجان میرسد و به بحرخزر
میریزد. رجوع بنزهة القلوب ج ۳ ص ۲۱۴
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ ] (اِخ) (دریای...) نام دیگر بحر
خزر است و آن را دریای جیلان نیز خوانند.
رجوع به نزهة القلوب ج ۳ ص ۲۳۹ شود.
خزر است و آن را دریای جیلان نیز خوانند.
رجوع به نزهة القلوب ج ۳ ص ۲۳۹ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ ] (اِخ) قلعهٔ جرجان. نام
قلعه ای است که بمنزلهٔ زندان میبود. مؤلف
تاریخ گزیده آرد: خلف بن احمد بعد از مدتی
مخالفت سلطان محمود کرد و به ایلک خان
پناه برد. سلطان محمود آگاه شد او ...
قلعه ای است که بمنزلهٔ زندان میبود. مؤلف
تاریخ گزیده آرد: خلف بن احمد بعد از مدتی
مخالفت سلطان محمود کرد و به ایلک خان
پناه برد. سلطان محمود آگاه شد او ...