Gayûr - غیور
The entry is a dictionary list for the word Gayûr - غیور
غیور Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (ع ص) رشک کن. (دهار).
بارشک و نیک غیرتمند. مذکر و مؤنث در آن
یکسان است. ج، غُیُر. (منتهی الارب). بسیار
غیرت کننده و رشک برنده. (غیاث اللغات)
(آنندراج). رشکناک. رشگن. رشک بر.
حسود: روزگار غیور بر کریمهٔ ...
بارشک و نیک غیرتمند. مذکر و مؤنث در آن
یکسان است. ج، غُیُر. (منتهی الارب). بسیار
غیرت کننده و رشک برنده. (غیاث اللغات)
(آنندراج). رشکناک. رشگن. رشک بر.
حسود: روزگار غیور بر کریمهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) نواب اشجع الدوله غیور
جنگ بهادر. از بزرگان و شاعران هند بود.
بسال ۱۱۴۵ هـ . ق. متولد شد. نسبت وی به
اویس قرنی میرسد. این رباعی از اوست:
سحر چو برق بت سرخ پوش رفت و گذشت ...
جنگ بهادر. از بزرگان و شاعران هند بود.
بسال ۱۱۴۵ هـ . ق. متولد شد. نسبت وی به
اویس قرنی میرسد. این رباعی از اوست:
سحر چو برق بت سرخ پوش رفت و گذشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(غَ) [ ع . ] (ص .) 1 - با حمیت ، ناموس - پرست . 2 - غیرتمند، پُر غیرت ، مجازاً
دلیر و شجاع .
دلیر و شجاع .