Sîm - سیم
The entry is a dictionary list for the word Sîm - سیم
سیم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) نقره. پهلوی «اسیم»، در فارسی
«آ» از اول کلمهٔ (پهلوی) حذف شده، اما
سیمین در پهلوی آمده. اورامانی «سیم»(رشتهٔ نقره). برخی از محققان معاصر اصل
سیم را یونانی دانند. (مجلهٔ یادگار سال ۴
شمارهٔ ۶ ص ۲۲ و شمارهٔ ۹ ...
«آ» از اول کلمهٔ (پهلوی) حذف شده، اما
سیمین در پهلوی آمده. اورامانی «سیم»(رشتهٔ نقره). برخی از محققان معاصر اصل
سیم را یونانی دانند. (مجلهٔ یادگار سال ۴
شمارهٔ ۶ ص ۲۲ و شمارهٔ ۹ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ یَ ] (اِ) چوبهایی است که برزیگران
بر دو طرف چوبی که بر گردن گاو زراعت
گذارند بندند. (برهان). چوبی است که
برزگران بر دو طرف چغ بندند و آنرا به
ریسمان بر گردن گاو استوار کنند. ...
بر دو طرف چوبی که بر گردن گاو زراعت
گذارند بندند. (برهان). چوبی است که
برزگران بر دو طرف چغ بندند و آنرا به
ریسمان بر گردن گاو استوار کنند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ یُ / سِ یْ یُ ] (عدد ترتیبی، ص
نسبی) چیزی که در مرتبهٔ سوم واقع شود.
(ناظم الاطباء) (از حاشیهٔ برهان چ معین).
ثالث. ثلاث. سوم. سِیوم. سِه اُم :
به دو چیز بر پا بشایدش بستن
که زی ...
نسبی) چیزی که در مرتبهٔ سوم واقع شود.
(ناظم الاطباء) (از حاشیهٔ برهان چ معین).
ثالث. ثلاث. سوم. سِیوم. سِه اُم :
به دو چیز بر پا بشایدش بستن
که زی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.)1 - نقره . 2 - پول ، وجه . 3 - فلزی قیمتی که در معادن به طور خالص
یا به صورت ترکیب با فلزات دیگر (انتیمون ، سرب ) یافت می شود و چون آن را با مس
ترکیب کنند محکم تر می گردد و در صنعت کاربرد زیاد دارد. 4 - مفتول ، رشتة باریک
فلزی . 5 - یک یا مجموعة چند رشتة فلزی باریک و بلند با رسانایی زیاد جهت کاربردهای
گوناگون (برق ، تلفن و غیره ). 6 - تار یا زه ابزارهای موسیقی زهی . ؛ ~کارت قطعة
کوچک شامل مدارهای مختلف که در داخل تلفن همراه (موبایل ) قرار می دهند و به وسیلة
آن تماس برقرار می شود که درواقع کارت مشخصة مشترک است و خرید و فروش سیم کارت از
طریق این قطعه صورت می گیرد. ؛ ~بکسل طناب سیمی ای که معمولاً یک سر آن را به خودرو
معیوب و سر دیگر آن را به خودرو سالم می بندند تا آن را به دنبال خود بکشد. ؛
~باطری دو سیم با دو گیره در انتهای آن ها که با وصل کردن به قطب های مثبت و منفی
باطری دو اتومبیل هنگامی که یکی از آن ها ضعیف یا عیب داشته باشد به کار می رود و
به کمک آن اتومبیل دیگر را روشن می کند . ؛ ~خاردار دو رشته سیم تابیده با گره های
چند شاخة تیز که معمولاً به عنوان مانع عبور به دور زمین یا روی دیوار می کشند. ؛
~ظرف شویی نوارهای خیلی باریک فلزی که حالت تابیده دارد و برای شستن دیگ و قابلمه و
مانند آن به کار می رود. 5 - تارهای سازهای زهی . ؛به ~آخر زدن (کن .) تن به خطر
دادن و آخرین چاره را آزمودن . ؛ ~های کسی قاطی شدن (کن .) عقل خود را از دست دادن
، خل شدن .
یا به صورت ترکیب با فلزات دیگر (انتیمون ، سرب ) یافت می شود و چون آن را با مس
ترکیب کنند محکم تر می گردد و در صنعت کاربرد زیاد دارد. 4 - مفتول ، رشتة باریک
فلزی . 5 - یک یا مجموعة چند رشتة فلزی باریک و بلند با رسانایی زیاد جهت کاربردهای
گوناگون (برق ، تلفن و غیره ). 6 - تار یا زه ابزارهای موسیقی زهی . ؛ ~کارت قطعة
کوچک شامل مدارهای مختلف که در داخل تلفن همراه (موبایل ) قرار می دهند و به وسیلة
آن تماس برقرار می شود که درواقع کارت مشخصة مشترک است و خرید و فروش سیم کارت از
طریق این قطعه صورت می گیرد. ؛ ~بکسل طناب سیمی ای که معمولاً یک سر آن را به خودرو
معیوب و سر دیگر آن را به خودرو سالم می بندند تا آن را به دنبال خود بکشد. ؛
~باطری دو سیم با دو گیره در انتهای آن ها که با وصل کردن به قطب های مثبت و منفی
باطری دو اتومبیل هنگامی که یکی از آن ها ضعیف یا عیب داشته باشد به کار می رود و
به کمک آن اتومبیل دیگر را روشن می کند . ؛ ~خاردار دو رشته سیم تابیده با گره های
چند شاخة تیز که معمولاً به عنوان مانع عبور به دور زمین یا روی دیوار می کشند. ؛
~ظرف شویی نوارهای خیلی باریک فلزی که حالت تابیده دارد و برای شستن دیگ و قابلمه و
مانند آن به کار می رود. 5 - تارهای سازهای زهی . ؛به ~آخر زدن (کن .) تن به خطر
دادن و آخرین چاره را آزمودن . ؛ ~های کسی قاطی شدن (کن .) عقل خود را از دست دادن
، خل شدن .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ.) چوب هایی که برزگران بر دو طرف چوبی که بر گردن گاو زراعی گذارند، بندند؛ یوغ
.
.
Sîm - سیم other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.