Sîh - سیخ
The entry is a dictionary list for the word Sîh - سیخ
سیخ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (ع مص) درآمدن در چیزی نرم.
|| استوار گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء).
|| استوار گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) سانسکریت «سیخا» (نوک نیش)،
کردی «سیخی، سیخو» (فتیله)، بلوچی
«سیه، سی» (سیخ)، افغانی «سیخ»، گیلکی
«سخ»، معرب «سیخ»، ترکی «شیش»،
«تفس». قطعهٔ آهنی باریک و دراز که قطعات
گوشت را بدان کشند و کباب کنند. (از حاشیهٔ
برهان قاطع چ معین). ...
کردی «سیخی، سیخو» (فتیله)، بلوچی
«سیه، سی» (سیخ)، افغانی «سیخ»، گیلکی
«سخ»، معرب «سیخ»، ترکی «شیش»،
«تفس». قطعهٔ آهنی باریک و دراز که قطعات
گوشت را بدان کشند و کباب کنند. (از حاشیهٔ
برهان قاطع چ معین). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سنس . ] (اِ.) 1 - هر چیز مستقیم و نوک تیز. 2 - آلتی فلزی که قطعات گوشت را بدان
کشند و روی آتش کباب کنند. 3 - (ص . ق .) (عا.) راست ، مستقیم .
کشند و روی آتش کباب کنند. 3 - (ص . ق .) (عا.) راست ، مستقیم .
Sîh - سیخ other entries
Next Words