Rev - رو
The entry is a dictionary list for the word Rev - رو
رو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
yüz (suret, cephe)
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رُو ] (نف مرخم) رونده. (آنندراج).
رونده و همیشه بطور ترکیب استعمال می شود
مانند پیشرو یعنی پیش رونده. (ناظم الاطباء).
نعت فاعلی است از مصدر رفتن و این
صورت مخفف در صفات فاعلی مرکب
متداول است همچون تیزرو. راهرو. ...
رونده و همیشه بطور ترکیب استعمال می شود
مانند پیشرو یعنی پیش رونده. (ناظم الاطباء).
نعت فاعلی است از مصدر رفتن و این
صورت مخفف در صفات فاعلی مرکب
متداول است همچون تیزرو. راهرو. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) معروف است که به عربی وجه خوانند.
(برهان قاطع) (آنندراج). جانب پیش سر که
از پیشانی شروع شده به زنخ ختم می شود.
مثال: چشم و دهن بر روی انسان واقع است.
(فرهنگ نظام). روی. گونه. چهره. رخ.
صورت. دیدار. سیما. (ناظم ...
(برهان قاطع) (آنندراج). جانب پیش سر که
از پیشانی شروع شده به زنخ ختم می شود.
مثال: چشم و دهن بر روی انسان واقع است.
(فرهنگ نظام). روی. گونه. چهره. رخ.
صورت. دیدار. سیما. (ناظم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرخم) روینده. اسم فاعل از روییدن
در صورتی که با لفظ دیگر مرکب شود مثل
خودرو. (فرهنگ نظام).
- خودرو؛ درخت یا گیاهی که بدون تربیت
باغبان رسته باشد. درخت و علفی که بطبیعت
خود بردمیده ...
در صورتی که با لفظ دیگر مرکب شود مثل
خودرو. (فرهنگ نظام).
- خودرو؛ درخت یا گیاهی که بدون تربیت
باغبان رسته باشد. درخت و علفی که بطبیعت
خود بردمیده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) پیر پل امیل. (۱۸۵۳ -۱۹۳۳ م.).
از پزشکان میکرب شناس فرانسه و شاگرد و
همکار پاستور بود. وی تحقیقات و اکتشافات
فراوانی در فن پزشکی دارد و با همکاری
پاستور دربارهٔ بیماریهای واگیردار و عفونی
بخصوص امراض ...
از پزشکان میکرب شناس فرانسه و شاگرد و
همکار پاستور بود. وی تحقیقات و اکتشافات
فراوانی در فن پزشکی دارد و با همکاری
پاستور دربارهٔ بیماریهای واگیردار و عفونی
بخصوص امراض ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) (۱۷۶۳ -۱۸۰۷ م.). از
خاورشناسان آلمانی بود. وی در اوترخت
متولد شد. از آثار او برخی از ترجمه ها از
زبانهای عبرانی و عربی به آلمانی است.
رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
خاورشناسان آلمانی بود. وی در اوترخت
متولد شد. از آثار او برخی از ترجمه ها از
زبانهای عبرانی و عربی به آلمانی است.
رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) (۱۶۰۳ -۱۶۷۷ م.). از
خاورشناسان مشهور آلمانی بود. وی در شهر
برلین متولد شد و پس از تکمیل معلومات به
سیر و سفر در کشورهای شرقی پرداخت و
چون به موطن خود بازگشت به استادی ...
خاورشناسان مشهور آلمانی بود. وی در شهر
برلین متولد شد و پس از تکمیل معلومات به
سیر و سفر در کشورهای شرقی پرداخت و
چون به موطن خود بازگشت به استادی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) 1 - رخ ، چهره . 2 - سطح ، رویه . 3 - نما، طرف بیرون چیزی . ؛ ~ی
کسی را سفید کردن کنایه از: الف - مایه سربلندی او شدن . ب - از او در بدی پیشی
گرفتن . ؛ ~ی کسی را کم کردن از گستاخی او جلوگیری کردن .
کسی را سفید کردن کنایه از: الف - مایه سربلندی او شدن . ب - از او در بدی پیشی
گرفتن . ؛ ~ی کسی را کم کردن از گستاخی او جلوگیری کردن .