Remmâl - رمال
The entry is a dictionary list for the word Remmâl - رمال
رمال Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (ع اِ) جِ رَمْل. ریگها. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). جِ رَمْلة. (دهار).
رجوع به رَمْل شود:
فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز
رمال گشت رماد و رماد گشت رمال.
قطران تبریزی.
ایشان چو روز روشن و بدخواهشان چو ...
الارب) (اقرب الموارد). جِ رَمْلة. (دهار).
رجوع به رَمْل شود:
فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز
رمال گشت رماد و رماد گشت رمال.
قطران تبریزی.
ایشان چو روز روشن و بدخواهشان چو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (ع اِ) حصیر. (منتهی الارب).
حصیر تنگ بافته شده. (ناظم الاطباء) (اقرب
الموارد). بوریا. || برگهای خرما در رسن و
مانند آن بافته و آن بمنزلهٔ رشته و پود است.
(منتهی الارب).
حصیر تنگ بافته شده. (ناظم الاطباء) (اقرب
الموارد). بوریا. || برگهای خرما در رسن و
مانند آن بافته و آن بمنزلهٔ رشته و پود است.
(منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَمْ ما ] (ع ص، اِ) بوریاگر. (مهذب
الاسماء). || فروشندهٔ رَمْل. (المنجد).
|| رَمْل کش. (ملخص اللغات خطیب
کرمانی). آنکه ادعای دانستن رَمْل کند.
رمل بین. رمل انداز. فال بین. فالگو. دارندهٔ
علم ...
الاسماء). || فروشندهٔ رَمْل. (المنجد).
|| رَمْل کش. (ملخص اللغات خطیب
کرمانی). آنکه ادعای دانستن رَمْل کند.
رمل بین. رمل انداز. فال بین. فالگو. دارندهٔ
علم ...