Rıdvân - رضوان
The entry is a dictionary list for the word Rıdvân - رضوان
رضوان Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
رُضوان [مفرد]: مصدر رضِيَ/ رضِيَ بـ/ رضِيَ على/ رضِيَ عن.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
رِضوان [مفرد]:
1- مصدر رضِيَ/ رضِيَ بـ/ رضِيَ على/ رضِيَ عن.
2- اسم خازن الجنّة.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (ع مص، اِمص) مصدر به
معنی رَضیً [ رَ ضَنْ ] و رُضیً [ رُ ضَنْ ] .
(منتهی الارب). خشنود شدن.
(ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی
ص ۵۲) (دهار) (از اقرب الموارد). رضا.
مرضات. خشنودی. (یادداشت مؤلف).
رضامندی. (فرهنگ فارسی ...
معنی رَضیً [ رَ ضَنْ ] و رُضیً [ رُ ضَنْ ] .
(منتهی الارب). خشنود شدن.
(ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی
ص ۵۲) (دهار) (از اقرب الموارد). رضا.
مرضات. خشنودی. (یادداشت مؤلف).
رضامندی. (فرهنگ فارسی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُضْ ] (ع مص) رِضْوان. (از
اقرب الموارد) (از دهار) (از منتهی الارب).
رجوع به رِضْوان شود.
اقرب الموارد) (از دهار) (از منتهی الارب).
رجوع به رِضْوان شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (ع اِمص) خشنودی.
(دهار) (غیاث اللغات). || قبول. (از ناظم
الاطباء). || تحسین. آفرین. (فرهنگ
فارسی معین). || برکت. (ناظم الاطباء).
(دهار) (غیاث اللغات). || قبول. (از ناظم
الاطباء). || تحسین. آفرین. (فرهنگ
فارسی معین). || برکت. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ضَ ] (ع اِ) تثنیهٔ رِضی ََ. (منتهی
الارب). رِضَیان نیز آید. (از متن اللغة). و
رجوع به رِضََی و رضا و رضیان شود.
الارب). رِضَیان نیز آید. (از متن اللغة). و
رجوع به رِضََی و رضا و رضیان شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (اِخ) نگاهبان بهشت.
(منتهی الارب). نام فرشته ای که موکل و
نگهبان بهشت است. (غیاث اللغات). نام
دربان بهشت چنانکه مالک نام دربان دوزخ
است. بهشت بان. خادم بهشت. بهشت وان.
خازن جنت. (یادداشت مؤلف). فرشتهٔ موکل
بر بهشت ...
(منتهی الارب). نام فرشته ای که موکل و
نگهبان بهشت است. (غیاث اللغات). نام
دربان بهشت چنانکه مالک نام دربان دوزخ
است. بهشت بان. خادم بهشت. بهشت وان.
خازن جنت. (یادداشت مؤلف). فرشتهٔ موکل
بر بهشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (اِخ) نام ۶ ده از ده های
استان هشتم واقع در شهرستانهای کرمان و
زاهدان و جیرفت و سیرجان. رجوع به
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸ شود.
استان هشتم واقع در شهرستانهای کرمان و
زاهدان و جیرفت و سیرجان. رجوع به
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (اِخ) دهی از دهستان
تبادکان بخش حومهٔ شهرستان مشهد. سکنهٔ
آن ۱۲۱۰ تن. آب آن از رودخانه. محصول
عمدهٔ آنجا غلات. صنایع دستی زنان گلیم و
جوال بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ج ۹).
تبادکان بخش حومهٔ شهرستان مشهد. سکنهٔ
آن ۱۲۱۰ تن. آب آن از رودخانه. محصول
عمدهٔ آنجا غلات. صنایع دستی زنان گلیم و
جوال بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (اِخ) دهی از دهستان
عربخانهٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند. آب
آن از قنات. محصول عمدهٔ آنجا غلات و
لبنیات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
عربخانهٔ بخش شوسف شهرستان بیرجند. آب
آن از قنات. محصول عمدهٔ آنجا غلات و
لبنیات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (اِخ) دهی از بخش آوج
شهرستان قزوین. سکنهٔ آن ۱۴۰ تن. آب آن
از چشمه سار. محصول عمدهٔ آنجا غلات و
میوه و عسل. صنایع دستی زنان قالیبافی. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱).
شهرستان قزوین. سکنهٔ آن ۱۴۰ تن. آب آن
از چشمه سار. محصول عمدهٔ آنجا غلات و
میوه و عسل. صنایع دستی زنان قالیبافی. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (اِخ) دهی از دهستان
ریوند بخش حومهٔ شهرستان نیشابور. سکنهٔ
آن ۱۰۱ تن. آب آن از قنات. محصول عمدهٔ
آنجا غلات. راه آن اتومبیل رو. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).
ریوند بخش حومهٔ شهرستان نیشابور. سکنهٔ
آن ۱۰۱ تن. آب آن از قنات. محصول عمدهٔ
آنجا غلات. راه آن اتومبیل رو. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (اِخ) دهی از دهستان فین
بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. سکنهٔ آن
۹۸۲ تن. آب آن از چشمه. محصول عمدهٔ
آنجا خرما و مرکبات. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۸).
بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. سکنهٔ آن
۹۸۲ تن. آب آن از چشمه. محصول عمدهٔ
آنجا خرما و مرکبات. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (اِخ) العدل بیبرس
(الشیخ). از نویسندگان قرن چهاردهم هجری
است. او راست: ۱- الجوهر المتین فی الصلوة
علی خاتم النبیین چ بولاق ۱۳۱۳ هـ . ق. ۲-
خلاصة الکلام فی مولد المصطفی ...
(الشیخ). از نویسندگان قرن چهاردهم هجری
است. او راست: ۱- الجوهر المتین فی الصلوة
علی خاتم النبیین چ بولاق ۱۳۱۳ هـ . ق. ۲-
خلاصة الکلام فی مولد المصطفی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (اِخ) یا رضوان بن عبداللََّه
الجنوی، وزیر ملک غرناطه. رجوع به حلل
السندسیة ج ۲ ص ۳۲۱ و ۳۲۲، و ابوالنعیم در
همین لغت نامه شود.
الجنوی، وزیر ملک غرناطه. رجوع به حلل
السندسیة ج ۲ ص ۳۲۱ و ۳۲۲، و ابوالنعیم در
همین لغت نامه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (اِخ) محمد (افندی). او
راست: عنوان الرضوان فی مدح سید ولد
عدنان چ مطبعة المدارس ۱۲۸۸ هـ . ق. (از
معجم المطبوعات مصر ج ۱).
راست: عنوان الرضوان فی مدح سید ولد
عدنان چ مطبعة المدارس ۱۲۸۸ هـ . ق. (از
معجم المطبوعات مصر ج ۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِضْ ] (اِخ) محمد (مصطفی)
افندی، متوفای ۱۳۰۵ هـ . ق. او راست: شرح
مختصر البیان المسفر من وجوه التبیان
(بلاغه) که به سال ۱۲۸۹ هـ . ق. تألیف آنرا به
پایان رساند. (از معجم المطبوعات مصر ج ۱).
افندی، متوفای ۱۳۰۵ هـ . ق. او راست: شرح
مختصر البیان المسفر من وجوه التبیان
(بلاغه) که به سال ۱۲۸۹ هـ . ق. تألیف آنرا به
پایان رساند. (از معجم المطبوعات مصر ج ۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(رِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) خشنود شدن . 2 - (اِ.) بهشت ، نگهبان بهشت .
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
رِضْوَانٌ
= رِضَاءٌ
1) довольство, удовлетворение; ! رضوان الله عليه да будет доволен им Аллах!
2) Рыдван (имя ангела охранющего вход в рай наподобие апостола Петра у католиков)
Rıdvân - رضوان other entries
Next Words