Rebbâ' - رباع
The entry is a dictionary list for the word Rebbâ' - رباع
رباع Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
halter; halterci
Arapça - Türkçe sözlük
رَبَّاع
1. halterci
Anlamı: halter sporu yapan kimse
2. halter
Anlamı: bir spor çeşidi
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
رُباعَ [مفرد]: أربعةً أربعة، معدول عن أربعة أربعة بالتكرار،يستوي فيها المذكر والمؤنث، وهي ممنوعة من الصرف "اصطفَّ الجنودُ رُباعَ- جاء القومُ رُباعَ- {أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ}".
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
رَبَّاع [مفرد]: مَنْ يرفعُ الأثقال امتحانًا لقوَّته.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (ع اِ) چهارچهار. (مهذب الاسماء)
(ترجمان القرآن). چهارگان. (آنندراج).
چهارگان، و آن معدول است از اربعةاربعة، و
از اینروست که صرف آن ترک شده است، و
اعمش رُبَع بجای رباع خوانده است. (از
منتهی الارب). معدول است از اربعةاربعة با
تکرار، ...
(ترجمان القرآن). چهارگان. (آنندراج).
چهارگان، و آن معدول است از اربعةاربعة، و
از اینروست که صرف آن ترک شده است، و
اعمش رُبَع بجای رباع خوانده است. (از
منتهی الارب). معدول است از اربعةاربعة با
تکرار، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (ع اِ) جِ رَبع، به معنی اهل خانه. (از
متن اللغة) (از منتهی الارب). || جِ رُبَع،
بمعنی شتربچه ای که در بهار بدنیا بیاید. (از
متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از منتهی
الارب). ...
متن اللغة) (از منتهی الارب). || جِ رُبَع،
بمعنی شتربچه ای که در بهار بدنیا بیاید. (از
متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از منتهی
الارب). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (ع مص) مرابعة. (ناظم الاطباء).
بهارمزد کردن مثل مشاهره و مصایفه یعنی
تابستان مزد کردن. (منتهی الارب): استأجره
رباعاً؛ ای مجعولاً له الربع کالمشاهرة. (از
اقرب الموارد). و رجوع به مرابعة شود.
بهارمزد کردن مثل مشاهره و مصایفه یعنی
تابستان مزد کردن. (منتهی الارب): استأجره
رباعاً؛ ای مجعولاً له الربع کالمشاهرة. (از
اقرب الموارد). و رجوع به مرابعة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَبْ با ] (ع ص) بسیار خرندهٔ خانه و
منزلها. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی
الارب). مرد که رباع یعنی منازل، بسیار
میخرد. (از اقرب الموارد).
منزلها. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی
الارب). مرد که رباع یعنی منازل، بسیار
میخرد. (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (ع اِ) حالت نیکو: و هم علی
رباعهم، ای علی حالة الحسنة او امرهم الذی
کانوا علیه؛ آنان بر رباعشان هستند، یعنی بر
آن حالت نیکو یا کاری که در آن بودند. (از
اقرب الموارد). شأن و ...
رباعهم، ای علی حالة الحسنة او امرهم الذی
کانوا علیه؛ آنان بر رباعشان هستند، یعنی بر
آن حالت نیکو یا کاری که در آن بودند. (از
اقرب الموارد). شأن و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(رُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - چهارگان ، چهارچهار. 2 - چهارخال تاس در بازی نرد. 3 - هر
چیز که مشتمل بر چهار قسمت باشد.
چیز که مشتمل بر چهار قسمت باشد.
Rebbâ' - رباع other entries
Next Words