Rân - ران
The entry is a dictionary list for the word Rân - ران
ران Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
bacak
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
ران [مفرد]: حجاب حائل بين القلب وعالم القدس.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
رانَ/ رانَ على يَرين، رِنْ، رَيْنًا، فهو رائن، والمفعول مَرين عليه
• رانَ الثَّوبُ: تدنَّس| رانت النَّفسُ: خَبُثت.
• ران عليه الشَّيءُ: غَلَبه وغطَّاه "ران عليه الحُزْنُ/ الهوى- {كَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}: غلبها وغطَّى عليها ما كانوا يقترفونه من الذنوب"| ران النُّعاس في العين: خامرها- رانت اللَّيلة: اشتدّ هولُها أو غَمُّها.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) قسمتی از پای از بالای زانو تا
کشال. از بیخ کمر تا زانو. (یادداشت مؤلف).
فخذ و آن جزئی از بدن انسان و دیگر
حیوانات که در مابین کمر و زانو واقع شده.
(ناظم الاطباء). بعربی فخذ گویند. (برهان)
(از شعوری ج ۲ ...
کشال. از بیخ کمر تا زانو. (یادداشت مؤلف).
فخذ و آن جزئی از بدن انسان و دیگر
حیوانات که در مابین کمر و زانو واقع شده.
(ناظم الاطباء). بعربی فخذ گویند. (برهان)
(از شعوری ج ۲ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرخم) مخفف راننده. (آنندراج)
(انجمن آرا) (رشیدی). راننده و دفع کننده و
ردکننده و نفی کننده. (ناظم الاطباء). و همواره
بصورت مزید مؤخر در ترکیبات صفت بکار
رود:
- بادران؛ که باد را دور کند. که باد را دفع ...
(انجمن آرا) (رشیدی). راننده و دفع کننده و
ردکننده و نفی کننده. (ناظم الاطباء). و همواره
بصورت مزید مؤخر در ترکیبات صفت بکار
رود:
- بادران؛ که باد را دور کند. که باد را دفع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) درخت انغزه. (آنندراج) (انجمن
آرا). درخت انگوزه. (برهان) (لغت محلی
شوشتر). درخت انغوزه. (ناظم الاطباء).
درخت انگوژه. (شرفنامهٔ منیری) (فرهنگ
رشیدی). انگوزه که حلتیت (حلتیث) باشد.
(از برهان) (لغت محلی شوشتر). انغوزه. (ناظم
الاطباء).
آرا). درخت انگوزه. (برهان) (لغت محلی
شوشتر). درخت انغوزه. (ناظم الاطباء).
درخت انگوژه. (شرفنامهٔ منیری) (فرهنگ
رشیدی). انگوزه که حلتیت (حلتیث) باشد.
(از برهان) (لغت محلی شوشتر). انغوزه. (ناظم
الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) موزه مانندی است و درازتر از آن
مگر قدم ندارد. (از اقرب الموارد) (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). اصل آن رین است که
الف بیاء بدل شده است. (از اقرب الموارد).
|| در تداول صوفیان، ...
مگر قدم ندارد. (از اقرب الموارد) (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). اصل آن رین است که
الف بیاء بدل شده است. (از اقرب الموارد).
|| در تداول صوفیان، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) کشوری بسرحد آذربایجان. (ناظم
الاطباء). شهری است بسرحد آذربایجان و
عراق و آن غیر اران است. از آن شهر است
ابوالفضل احمد رانی بن حسن و ولید رانی بن
کثیر. (منتهی الارب). شهری است در بین
مراغه و زنجان، ...
الاطباء). شهری است بسرحد آذربایجان و
عراق و آن غیر اران است. از آن شهر است
ابوالفضل احمد رانی بن حسن و ولید رانی بن
کثیر. (منتهی الارب). شهری است در بین
مراغه و زنجان، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص فا.) در ترکیب به معنی «راننده » آید: کالسکه ران ، سخنران ، قایقران .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ په . ] (اِ.) قسمتی از پا یا اندام خلفی جانوران که بین مفصل زانو و مفصل خاصره
قرار دارد؛ فخذ، آلست .
قرار دارد؛ فخذ، آلست .
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
qalça(izah: but. külçə (göt) ilə dizin arasında yerləşən qalın, yoğun bölüm.)
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
رَانَ
п. I
и رَيْنٌ
1) покрывать, накрывать (что вин. п. или على, ب)
2) охватывать, овладевать (чем على) ; الصمت ران наступило молчание; على جفنه الكرى فنام дремота смежила ему веки, и он заснул