Dolâb - دولاب
The entry is a dictionary list for the word Dolâb - دولاب
دولاب Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
dolap; gardırop
Arapça - Türkçe sözlük
دُولَاب
1. gardırop
Anlamı: giysi bolabı veya yeri
2. dolap
Anlamı: bölme veya çekmelerine eşya konulan kapaklı mobilya
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
دُولاب [مفرد]: ج دواليبُ:
1- خزانة الثِّياب أو الأواني وغيرها "حفظ ثيابه في الدولاب".
2- ساقية؛ آلة تديرها الدابَّة ليُستقى بها.
3- أداة مستديرة تدور حول مركزها فتهيِّئ للعربة أن تسير، وللآلة أن تنقل حركتها.
4- جهاز لرفع الأثقال وهو نوع من الملفاف.
5- كلّ أداة تدور وتُحدث حركة تدفع غيرها "دار دولابُ العمل في المصنع".
• دولاب النَّول: مكنة لغزل الخيوط لها عجلة تُدار باليد أو القدم ومغزل واحد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ / دو ] (معرب، اِ) (مأخوذ از فارسی دول +آب) چرخ چاه که در آن کوزه ها بسته آب کشند. (از آنندراج) (از غیاث). ج، دوالیب. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دلو آب یا دول
آب و فارسی ...
آب و فارسی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ مرکب) چرخی که با آن جهت آبیاری کردن زراعت از چاه آب کشند. خربلة. چرخاب. (ناظم الاطباء). دلوآب. (شرفنامهٔ منیری). عجله. چرخ. بکره. چرخ آب کشی. چرخ چاه.
(یادداشت مؤلف). چرخ آب. (لغت محلی شوشتر). منجنین. منجنون. جنجون. ...
(یادداشت مؤلف). چرخ آب. (لغت محلی شوشتر). منجنین. منجنون. جنجون. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) قریه ای از قریه های ری در مشرق تهران. (ناظم الاطباء). از اعمال ری که امروز نیز به همین نام معروف است و در آنجا تره و سبزی کارند. (یادداشت مؤلف). حالیه اراضی آن
جزء شهر تهران شده ...
جزء شهر تهران شده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قیدار شهرستان زنجان در ۲۰هزارگزی جنوب قیدار و ۴هزارگزی راه مالروی عمومی با ۱۰۰تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).
است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان ژاوه رود بخش کامیاران شهرستان سنندج در ۴۵هزارگزی باختر کامیاران و ۲هزارگزی جنوب رودخانهٔ گاورود با ۸۳۰ تن سکنه. آب آن از چشمه و راه
آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس در ۱۰۰هزارگزی باختر قشم سر راه مالرو باسعید به قشم با ۴۱۰ تن سکنه. آب آن از چاه و باران و راه آن مالرو است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۸).
جغرافیایی ایران ج ۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از بخش قلعه زراس شهرستان اهواز در ۱۲هزارگزی شمال قلعه زراس کنار راه مال رو باباروزبهان به پیرعباس با ۱۵۵ تن سکنه. آب آن از چاه و قنات و راه آن
مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ...
مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان ندوشن بخش خضرآباد شهرستان یزد در ۱۵هزارگزی جنوب خضرآباد و ۲هزارگزی راه ندوشن با ۱۸۵ تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است.
(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱۰).
(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام یکی از شهرهای قدیم گیلان. (یادداشت مؤلف). مقدسی دولاب را شهر مهم جیلان معرفی کرده گوید شهری است پاکیزه، ابنیهٔ آن از گچ و سنگ است. بازاری نیکو و
مسجدی در وسط بازار دارد. ابوالفداء گوید دولاب همان ...
مسجدی در وسط بازار دارد. ابوالفداء گوید دولاب همان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِمر.) 1 - چرخ چوبی با ریسمان و سطل که به وسیلة آن از چاه آب کشند. 2 - گنجة
کوچک دردار که توی دیوار درست کنند.
کوچک دردار که توی دیوار درست کنند.
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
دُولابٌ
[duː'laːb]
n m
عَجَلَةٌ f roue
◊
دولابٌ إضافِيٌّ — roue de secours