Hatmî - خطمی
The entry is a dictionary list for the word Hatmî - خطمی
خطمی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ / خِ می ی ] (ع اِ) خیرو.
(آنندراج) (ناظم الاطباء). نباتی است. (منتهی
الارب) (از تاج العروس). غِسل. (مهذب
الاسماء). خیرویِ دشتی. (دهار).
ملوکیةالشجر. عودالیسر. شحم البرح. آلثئا.
ملوخیه. وردالزوانی. (یادداشت بخط مؤلف).
هشت دهان. (صیدنهٔ ابوریحان بیرونی).
خطمی از ...
(آنندراج) (ناظم الاطباء). نباتی است. (منتهی
الارب) (از تاج العروس). غِسل. (مهذب
الاسماء). خیرویِ دشتی. (دهار).
ملوکیةالشجر. عودالیسر. شحم البرح. آلثئا.
ملوخیه. وردالزوانی. (یادداشت بخط مؤلف).
هشت دهان. (صیدنهٔ ابوریحان بیرونی).
خطمی از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ می ی ] (ع، ص نسبی)
منسوبست به خطمه که بطنی است از انصار.
(از انساب سمعانی).
- ذات الخطمی؛ نام مسجد حضرت
رسول(ص) در مسیر تبوک. (ناظم الاطباء).
منسوبست به خطمه که بطنی است از انصار.
(از انساب سمعانی).
- ذات الخطمی؛ نام مسجد حضرت
رسول(ص) در مسیر تبوک. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(خَ یا خِ یّ) [ ع . ] (اِ.) گیاهی از تیرة پنیرکیان ، دارای ساقة ضخیم و بلند، برگ
هایش پهن و ستبر و ریشه اش دراز و دوکی شکل و آبدار است . ریشة آن در پزشکی مصرف
فراوان دارد.
هایش پهن و ستبر و ریشه اش دراز و دوکی شکل و آبدار است . ریشة آن در پزشکی مصرف
فراوان دارد.
Hatmî - خطمی other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.