Hâssaten - خاصه
The entry is a dictionary list for the word Hâssaten - خاصه
خاصه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خاصْ صَ / صِ ] (از ع، ق) ویژه.
سامه. خصوصاً. (ناظم الاطباء). مخصوصاً.
یقیناً. البته. مقابل عامه :
فتنه شدم بر آن صنم کش بر
خاصه بدان دو نرگس دلکش بر.دقیقی.
خوشا عاشقی خاصه وقت جوانی
خوشا با پریچهرگان زندگانی.فرخی.
از بهر طمع ...
سامه. خصوصاً. (ناظم الاطباء). مخصوصاً.
یقیناً. البته. مقابل عامه :
فتنه شدم بر آن صنم کش بر
خاصه بدان دو نرگس دلکش بر.دقیقی.
خوشا عاشقی خاصه وقت جوانی
خوشا با پریچهرگان زندگانی.فرخی.
از بهر طمع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خاصْ صَ ] (ع ص، ا، ق) خاصة.
ضد عامه. (ناظم الاطباء). ضد عام. (آنندراج).
الذی تخصّه لنفسک. ضدالعامة کالخاص.
(اقرب الموارد) (تاج العروس) (المنجد)
(فرهنگ ناظم الاطباء). || از جنس اعلی.
مقابل خرجی. از نوع ممتاز. چیز گران بها. هر
چیز ...
ضد عامه. (ناظم الاطباء). ضد عام. (آنندراج).
الذی تخصّه لنفسک. ضدالعامة کالخاص.
(اقرب الموارد) (تاج العروس) (المنجد)
(فرهنگ ناظم الاطباء). || از جنس اعلی.
مقابل خرجی. از نوع ممتاز. چیز گران بها. هر
چیز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خاصْ صَ ] (اِخ) یکی از دو طبقهٔ
مردم است در زمان عباسیان. جرجی زیدان
گوید: مردم در زمان عباسیان دو طبقه بودند
خاصه و عامه. چنانکه خواهیم دید هر یک از
این دو طبقه به دسته های کوچکتری نیز
تقسیم می ...
مردم است در زمان عباسیان. جرجی زیدان
گوید: مردم در زمان عباسیان دو طبقه بودند
خاصه و عامه. چنانکه خواهیم دید هر یک از
این دو طبقه به دسته های کوچکتری نیز
تقسیم می ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خاصْ صَ ] (اِخ) احمدبن محمد
معروف به خاصه. وی از مقربان الهی بود و
پیوسته بر روزه و تلاوت قرآن و اعتکاف
مسجد و رفتن راه نیکوکاری عمر می گذراند
تا آنکه فرمان یافت. زندگیش از مال موروثی
می گذشت ...
معروف به خاصه. وی از مقربان الهی بود و
پیوسته بر روزه و تلاوت قرآن و اعتکاف
مسجد و رفتن راه نیکوکاری عمر می گذراند
تا آنکه فرمان یافت. زندگیش از مال موروثی
می گذشت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خاصْ صَ ] (اِخ) جمال الدین محمد
معروف بخاصه که صاحب مسجدی بود و در
آن مسجد مولانا نجم الدین محمدبن
ابراهیم بن علی الکازرونی معروف به اصم
بتذکیر مردم می پرداخت. (شدالازار فی حط
الاوزار تألیف معین الدین ابوالقاسم جنید
شیرازی ...
معروف بخاصه که صاحب مسجدی بود و در
آن مسجد مولانا نجم الدین محمدبن
ابراهیم بن علی الکازرونی معروف به اصم
بتذکیر مردم می پرداخت. (شدالازار فی حط
الاوزار تألیف معین الدین ابوالقاسم جنید
شیرازی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خاصْ صَ ] (اِخ) فالق بن عبداللََّه
اندلسی رومی مکنی به امیر ابوالحسن. وی از
نزدیکان منصوربن نوح سامانی بود. (انساب
سمعانی). رجوع به آثار الباقیه عن القرون
الخالیه ص ۱۳۳ شود.
اندلسی رومی مکنی به امیر ابوالحسن. وی از
نزدیکان منصوربن نوح سامانی بود. (انساب
سمعانی). رجوع به آثار الباقیه عن القرون
الخالیه ص ۱۳۳ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(صِّ) [ ع . خاصة ] 1 - (اِ.) خاص ، ویژه . 2 - خویش و مقرب کسی . 3 - برگزیدة قوم
. ج . خواص . 4 - (ق .) مخصوصاً، به ویژه .
. ج . خواص . 4 - (ق .) مخصوصاً، به ویژه .
Hâssaten - خاصه other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.