Cibille - جبلة
The entry is a dictionary list for the word Cibille - جبلة
جبلة Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
doğa
Arapça - Türkçe sözlük
I
جَبْلَة
doğa
Anlamı: tabiat
II
جِبْلَة
doğa
Anlamı: tabiat
III
جبِلَّة
doğa
Anlamı: tabiat
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
جِبْلة [مفرد]:
1- أرض صُلبة لا تقوى عليها المعاول "نقَّبت شركةُ البترول في أرض جِبْلة".
2- (شر) بروتوبلازم؛ مادّة شبه زلاليَّة، معقَّدة التَّركيب الكيماويّ، وتُعَدّ الأساس الطبيعيّ للحيوان والنَّبات.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
جِبِلَّة1 [مفرد]: خِلْقَة، طبيعة "أخي كريمٌ جِبِلَّةً- إنه أشدهم بنية وأقواهم جِبِلَّة".
III
معجم اللغة العربية المعاصرة
جِبِلَّة2 [جمع]: أُمَّة، جماعة من النَّاس "{وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الأَوَّلِين}".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ لَ ] (ع ص، اِ) روی یا پوست روی.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (قطر
المحیط) (آنندراج). || زن
درشت خلقت. (منتهی الارب) (قطر المحیط) (آنندراج): امرأة جبلة؛ زن بزرگ خلقت.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از قطر ...
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (قطر
المحیط) (آنندراج). || زن
درشت خلقت. (منتهی الارب) (قطر المحیط) (آنندراج): امرأة جبلة؛ زن بزرگ خلقت.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از قطر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ لَ ] (ع ص، اِ) روی یا پوست روی.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (قطر
المحیط) (آنندراج). || زن
درشت خلقت. (منتهی الارب) (آنندراج) (از
قطر المحیط). || قوت. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ...
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (قطر
المحیط) (آنندراج). || زن
درشت خلقت. (منتهی الارب) (آنندراج) (از
قطر المحیط). || قوت. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ لَ ] (ع اِ) کوهان. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). || امت و جماعت.
(اقرب الموارد) (قطر المحیط) (از منتهی
الارب) (آنندراج).
(اقرب الموارد) (قطر المحیط) (از منتهی
الارب) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بَ لَ ] (ع اِ) خلقت و طبیعت.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (آنندراج): یقال جبلة فلان علی الخیر؛ أی
خلقته و طبیعته. (از اقرب الموارد)
(منتهی الارب) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (آنندراج): یقال جبلة فلان علی الخیر؛ أی
خلقته و طبیعته. (از اقرب الموارد)
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بُ لْ لَ ] (ع اِ) بسیار از هر چیز.
|| اصل. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| اصل. (منتهی الارب) (آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ بِ لْ لَ ] (ع اِ) اصل. (منتهی الارب) (آنندراج). خلقت و طبیعت. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج). ج،
جِبِلاّت. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط).
|| امت و جماعت. (قطر المحیط) (منتهی
الارب) ...
جِبِلاّت. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط).
|| امت و جماعت. (قطر المحیط) (منتهی
الارب) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ بُ لْ لَ ] (ع اِ) سال قحط. (منتهی
الارب) (آنندراج) (از قطر المحیط).
|| آفریدگان. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| اصل. || بسیار از هر چیز.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از ...
الارب) (آنندراج) (از قطر المحیط).
|| آفریدگان. (منتهی الارب) (آنندراج).
|| اصل. || بسیار از هر چیز.
(منتهی الارب) (آنندراج) (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بَ لَ ] (اِخ) موضعی است به نجد.
(منتهی الارب). مؤلف معجم البلدان آرد:
شعب جبلة موضعی است که جنگ معروف
بین بنی عامر و تمیم و عبس و ذبیان و فزاره،
در آن روی داد. این موضع هضبه [ ...
(منتهی الارب). مؤلف معجم البلدان آرد:
شعب جبلة موضعی است که جنگ معروف
بین بنی عامر و تمیم و عبس و ذبیان و فزاره،
در آن روی داد. این موضع هضبه [ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ لَ ] (اِخ) (یوم...) یکی از ایام عرب
است. در این روز میان بنی عامر و متحدین
آنها با طایفهٔ بنی تمیم و ذبیان و اسد و کنده
جنگی روی داد که به پیروزی عامر منتهی
شد. ...
است. در این روز میان بنی عامر و متحدین
آنها با طایفهٔ بنی تمیم و ذبیان و اسد و کنده
جنگی روی داد که به پیروزی عامر منتهی
شد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بَ لَ ] (اِخ) موضعی است به
حجاز. (منتهی الارب) (معجم البلدان).
حجاز. (منتهی الارب) (معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ لَ ] (اِخ) اسکله ای است به سوریه
در جنوب لاذقیه. عرب در سال ۶۳۷ م. آنجا
را فتح کرد و از آثار آنان در آنجا قبر ابراهیم
ادهم است. (از المنجد). یاقوت آرد: قلعهٔ
معروفی است در ساحل ...
در جنوب لاذقیه. عرب در سال ۶۳۷ م. آنجا
را فتح کرد و از آثار آنان در آنجا قبر ابراهیم
ادهم است. (از المنجد). یاقوت آرد: قلعهٔ
معروفی است در ساحل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بَ لَ ] (اِخ) نام کوهی است به یمن
که معادن نقره در آن وجود دارد. (از الجماهر
ص ۲۷۰).
که معادن نقره در آن وجود دارد. (از الجماهر
ص ۲۷۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) از قرای ولایت جوین از
محال خراسان است. در کوهپایه قرار دارد و
از آب قنات مشروب میشود. (از مرآت
البلدان ج ۴ ص ۲۱۳).
محال خراسان است. در کوهپایه قرار دارد و
از آب قنات مشروب میشود. (از مرآت
البلدان ج ۴ ص ۲۱۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بَ لَ ] (اِخ) بدون نسب است. ابن
شاهین او را غیر از جبلةبن حارثه دانسته
است لیکن او همان شخص است و حدیثی که
از او نقل کرده همان روایت جبلةبن حارثه
است که راجع به ...
شاهین او را غیر از جبلةبن حارثه دانسته
است لیکن او همان شخص است و حدیثی که
از او نقل کرده همان روایت جبلةبن حارثه
است که راجع به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بَ لَ ] (اِخ) ابن ابی سفیان بصری.
شیخ طوسی او را در شمار رجال شیعه آورده
و گوید، از علی بن ابی طالب (ع) روایت کند.
(از لسان المیزان).
شیخ طوسی او را در شمار رجال شیعه آورده
و گوید، از علی بن ابی طالب (ع) روایت کند.
(از لسان المیزان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بَ لَ ] (اِخ) ابن ابی سلیمان، مکنی
به ابوعاصم. از تابعین است.
به ابوعاصم. از تابعین است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بَ لَ ] (اِخ) ابن ازرق. محدث
است. (منتهی الارب). صاحب الاصابه آرد:
جبلةبن الازرق الحمصی. بخاری در تاریخ
خود و ابن السکن و طبرانی و جز آنان از
طریق معاویةبن صالح از راشدبن سعد از
جبله روایت کنند. او ...
است. (منتهی الارب). صاحب الاصابه آرد:
جبلةبن الازرق الحمصی. بخاری در تاریخ
خود و ابن السکن و طبرانی و جز آنان از
طریق معاویةبن صالح از راشدبن سعد از
جبله روایت کنند. او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بَ لَ ] (اِخ) ابن اعین جعفی.
طوسی او را در شمار رجال شیعه آورده و
گوید: در سال ۱۲۵ هـ . ق. درگذشته است. (از
لسان المیزان).
طوسی او را در شمار رجال شیعه آورده و
گوید: در سال ۱۲۵ هـ . ق. درگذشته است. (از
لسان المیزان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بَ لَ ] (اِخ) ابن الاشعر. محدث
است. (منتهی الارب). در الاصابه چنین آمده:
واقدی گوید وی با کرزبن خالد در فتح مکه
بقتل رسید و مشهور آن است که حبیش بن
خالد یعنی حبیش بن الاشعر با ...
است. (منتهی الارب). در الاصابه چنین آمده:
واقدی گوید وی با کرزبن خالد در فتح مکه
بقتل رسید و مشهور آن است که حبیش بن
خالد یعنی حبیش بن الاشعر با ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ بَ لَ ] (اِخ) ابن الایهم. جبلة
الغسانی آخرین تن از پادشاهان غسانی است.
وی قسمتی از عمر خود را در جاهلیت
گذراند و پس از ظهور اسلام در زمان خلیفهٔ
دوم به مکه آمد و اسلام آورد، سپس مرتد ...
الغسانی آخرین تن از پادشاهان غسانی است.
وی قسمتی از عمر خود را در جاهلیت
گذراند و پس از ظهور اسلام در زمان خلیفهٔ
دوم به مکه آمد و اسلام آورد، سپس مرتد ...