Tevellüh - توله
The entry is a dictionary list for the word Tevellüh - توله
توله Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
تولَّهَ/ تولَّهَ إلى يتولَّه، تولُّهًا، فهو مُتولِّه، والمفعول متولَّه إليه
• تولَّهَ فلانٌ:
1- ولَه، اشتدّ حزنُه حتَّى كاد يذهب عقله "تولّهت الأُمُّ لفقد ابنها".
2- تحيَّر من شدة الوجد؛ أي الحبّ "تولَّه حُبًّا".
• تولَّهت الأمُّ إلى طفلها: وَلَهت، حنَّت إليه.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ / لِ ] (اِ) گلی باشد که آن را نان کلاغ
و خبازی گویند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). گل خبازی و نان کلاغ. (ناظم
الاطباء). پنیرک. (یادداشت بخط مرحوم
دهخدا). نان کلاغ. خبازی. (فرهنگ فارسی
معین). ...
و خبازی گویند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). گل خبازی و نان کلاغ. (ناظم
الاطباء). پنیرک. (یادداشت بخط مرحوم
دهخدا). نان کلاغ. خبازی. (فرهنگ فارسی
معین). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ / لِ ] (اِ) عملی که برای سفید کردن
کرباس کنند. (فرهنگ لغات دیوان البسه).
کرباس را در آب آهک نهند و چند ساعت
بگذارند رنگ آن سفید گردد و رخنه های آن
پر شود و در دیدهٔ ...
کرباس کنند. (فرهنگ لغات دیوان البسه).
کرباس را در آب آهک نهند و چند ساعت
بگذارند رنگ آن سفید گردد و رخنه های آن
پر شود و در دیدهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ وَلْ لُ هْ ] (ع مص) (از: ول ه) اندوهگین شدن و سرگشته و بی خود گردیدن.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ وُلْ لِ ] (ع اِ) تباهی و هلاکت. (ناظم
الاطباء): وقع فی وادی توله. بضمتین و
کسراللام؛ یعنی در وادی هلاکت افتاد. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
الاطباء): وقع فی وادی توله. بضمتین و
کسراللام؛ یعنی در وادی هلاکت افتاد. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ)
نامی است که رومی ها به
جزیره ای در شمال اروپا، احتمالاً به یکی از
جزایر شتلند
اطلاق می کردند و آن را
انتهای شمالی دنیا می دانستند. (از لاروس).
رجوع به قاموس الاعلام ترکی و تولس و
تولیه ...
نامی است که رومی ها به
جزیره ای در شمال اروپا، احتمالاً به یکی از
جزایر شتلند
اطلاق می کردند و آن را
انتهای شمالی دنیا می دانستند. (از لاروس).
رجوع به قاموس الاعلام ترکی و تولس و
تولیه ...