Firriş - فریش
The entry is a dictionary list for the word Firriş - فریش
فریش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ] (اِ) تاخت و تاراج. (برهان).
- فریش آوردن؛ حمله آوردن. تاختن.
تاراج کردن :
گر از بهر گنج آرم اینجا فریش
بمغرب زر مغربی هست بیش.نظامی.
|| گوشت بریان کرده. (برهان). ...
- فریش آوردن؛ حمله آوردن. تاختن.
تاراج کردن :
گر از بهر گنج آرم اینجا فریش
بمغرب زر مغربی هست بیش.نظامی.
|| گوشت بریان کرده. (برهان). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فِ ] (ع اِ) ممال فراش. گستردنی.
فرش. (فرهنگ فارسی معین):
از نمودار خانه تا به فریش
کرده همرنگ روی گنبد خویش.نظامی.
|| رختخواب. بستر. (فرهنگ فارسی
معین):
ز خوبانی که درخورد فریشند
ز عالم در ...
فرش. (فرهنگ فارسی معین):
از نمودار خانه تا به فریش
کرده همرنگ روی گنبد خویش.نظامی.
|| رختخواب. بستر. (فرهنگ فارسی
معین):
ز خوبانی که درخورد فریشند
ز عالم در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ فَ ] (ع ص) اسب مادهٔ هفت روزهٔ
بچه داده و کذا کل ذات حافر بعد نتاجها بسبعة
ایام. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
|| اسب مادهٔ نوزاده. ج، فرائش. (منتهی
الارب). اسب ماده ای که به تازگی ...
بچه داده و کذا کل ذات حافر بعد نتاجها بسبعة
ایام. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
|| اسب مادهٔ نوزاده. ج، فرائش. (منتهی
الارب). اسب ماده ای که به تازگی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(فِ) [ ع . فراش ] (اِ.) ممال فِراش . 1 - گستردنی ، فرش . 2 - رختخواب ، بستر.