Pehlevân - پهلوان
The entry is a dictionary list for the word Pehlevân - پهلوان
پهلوان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
atlet; pehlivan
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ لَ / لِ ] (اِ) منسوب به پهلو
(پارت) با الف و نون علامت نسبت نه جمع، و
مجازاً بمعنی سخت توانا و دلیر و زورمند
بمناسبت دلیری قوم پارت. (از حاشیهٔ برهان
قاطع چ معین). مردم سخت و توانا ...
(پارت) با الف و نون علامت نسبت نه جمع، و
مجازاً بمعنی سخت توانا و دلیر و زورمند
بمناسبت دلیری قوم پارت. (از حاشیهٔ برهان
قاطع چ معین). مردم سخت و توانا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ لَ ] (اِخ) جد نهم بختیار جهان
پهلوان و سپهبد خسرو پرویز. (تاریخ سیستان
ص ۸).
پهلوان و سپهبد خسرو پرویز. (تاریخ سیستان
ص ۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ لَ ] (اِخ) دهی از بخش
میان کنگی شهرستان زابل، واقع در ۸
هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد و
یکهزارگزی جنوب راه مالرو ده دوست محمد
به زابل. جلگه، گرم، معتدل، دارای ۱۱۲ تن ...
میان کنگی شهرستان زابل، واقع در ۸
هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد و
یکهزارگزی جنوب راه مالرو ده دوست محمد
به زابل. جلگه، گرم، معتدل، دارای ۱۱۲ تن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ لَ ] (اِخ) دهی از دهستان حومهٔ
بخش تکاب شهرستان مراغه، واقع در ۷
هزارگزی شمال باختری تکاب و پانصد گزی
جنوب راه ارابه رو تکاب به شاهین دژ. دامنه،
معتدل،دارای ۱۹۵تن سکنه. آب آن از
چشمه سارها، محصول آنجا غلات، ...
بخش تکاب شهرستان مراغه، واقع در ۷
هزارگزی شمال باختری تکاب و پانصد گزی
جنوب راه ارابه رو تکاب به شاهین دژ. دامنه،
معتدل،دارای ۱۹۵تن سکنه. آب آن از
چشمه سارها، محصول آنجا غلات، ...
Pehlevân - پهلوان other entries
Next Words