Pervârî - پرواری
The entry is a dictionary list for the word Pervârî - پرواری
پرواری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ رْ ] (ص نسبی) فربه. فربی.
فربه کرده. پروری. بشبیون. مُسمَّن (گوسفند و
مانند آن). اَکُولَه. علوفه. علیفه :
شهره مرغی بشهربند قفس
قفس آبنوس لیل و نهار
طیرانت چو دور فکرت من
بر ازین نه مقرنس دوّار
عهدنامهٔ وفات ...
فربه کرده. پروری. بشبیون. مُسمَّن (گوسفند و
مانند آن). اَکُولَه. علوفه. علیفه :
شهره مرغی بشهربند قفس
قفس آبنوس لیل و نهار
طیرانت چو دور فکرت من
بر ازین نه مقرنس دوّار
عهدنامهٔ وفات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ پَ رْ ] (اِخ) قضائی در ناحیت
جنوب شرقی سنجاق سعرد از ولایت بتلیس
حاوی سه ناحیه دشکوتان، زیرقی و دیرکول
و مرکب است از ۶۰ قریه. (قاموس الاعلام).
جنوب شرقی سنجاق سعرد از ولایت بتلیس
حاوی سه ناحیه دشکوتان، زیرقی و دیرکول
و مرکب است از ۶۰ قریه. (قاموس الاعلام).
Pervârî - پرواری other entries
Next Words