Pâybâz - پایباف
The entry is a dictionary list for the word Pâybâz - پایباف
پایباف Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرکب) جولاهه. (اوبهی)
(رشیدی). جولاه. (اسدی). حائک. نساج.
گوفشانه. بافنده. (برهان):
کشاورز و آهنگر و پای باف
چو بیکار باشند سرشان بکاف.ابوشکور.
گفتم از جود او عنابر کیست
گفت بر پای باف و بر ضرّاب.عنصری.
داند خرد که تاب نیارد ...
(رشیدی). جولاه. (اسدی). حائک. نساج.
گوفشانه. بافنده. (برهان):
کشاورز و آهنگر و پای باف
چو بیکار باشند سرشان بکاف.ابوشکور.
گفتم از جود او عنابر کیست
گفت بر پای باف و بر ضرّاب.عنصری.
داند خرد که تاب نیارد ...