Pâre - پاره
The entry is a dictionary list for the word Pâre - پاره
پاره Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
parça
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رِ ] (اِ) پینه که بجامهٔ کهنه زنند.
رقعه. پینه. وصله. دَرپی. خرقة. الترویم؛ پاره
دردادن جامه. (زوزنی). اَللدّم؛ پاره در جامه
دادن. (تاج المصادر بیهقی):
زیرا که بر پلاس نه نیک آید
بر دوخته ز ششترئی پاره.ناصرخسرو.
نیست ...
رقعه. پینه. وصله. دَرپی. خرقة. الترویم؛ پاره
دردادن جامه. (زوزنی). اَللدّم؛ پاره در جامه
دادن. (تاج المصادر بیهقی):
زیرا که بر پلاس نه نیک آید
بر دوخته ز ششترئی پاره.ناصرخسرو.
نیست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (اِخ) آمبرواز. جرّاح فرانسوی
بعهد هانری دوم و فرانسوای دوم و شارل نهم
و هانری سوم. بستن شرایین را بجای کیّ بدو
نسبت کنند. مولد او بسال ۱۵۱۷ م./ ۹۲۲
هـ . ق. و وفات در سنهٔ ۱۵۹۰ ...
بعهد هانری دوم و فرانسوای دوم و شارل نهم
و هانری سوم. بستن شرایین را بجای کیّ بدو
نسبت کنند. مولد او بسال ۱۵۱۷ م./ ۹۲۲
هـ . ق. و وفات در سنهٔ ۱۵۹۰ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(رِ) [ په . ] ( اِ.) 1 - رشوه . 2 - ارمغان . 3 - نوعی حلوا. 4 - پیشکش ، هدیه . 5
- بهر، بخش . 6 - قطعه ، تکه . 7 - پینه ، وصله . 8 - دارای پارگی ، شکافته . 9 -
نادوشیزه . 10 - گرز آهنین . 11 - پول ، مسکوک . 12 - کود. 13 - باج ، خراج . ؛ ~ی
دل عزیزترین کس نزد آدمی چون فرزند، پارة جگر. ؛ ~سنگ ، قطعه ای از سنگ . ؛~ی زرد
پارچة زردی که یهودان برای امتیاز از مسلمانان در کتف می دوختند، عسلی ، غیاره .
- بهر، بخش . 6 - قطعه ، تکه . 7 - پینه ، وصله . 8 - دارای پارگی ، شکافته . 9 -
نادوشیزه . 10 - گرز آهنین . 11 - پول ، مسکوک . 12 - کود. 13 - باج ، خراج . ؛ ~ی
دل عزیزترین کس نزد آدمی چون فرزند، پارة جگر. ؛ ~سنگ ، قطعه ای از سنگ . ؛~ی زرد
پارچة زردی که یهودان برای امتیاز از مسلمانان در کتف می دوختند، عسلی ، غیاره .
Pâre - پاره other entries
Next Words
Words according to the Latin alphabet.