Bery - بری
The entry is a dictionary list for the word Bery - بری
بری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ رْیْ ] (ع مص) تراشیدن تیر را. (از
منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تراشیدن.
(تاج المصادر بیهقی). || مانده و لاغر کردن
سفر کسی را. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). نزار کردن ستور از ...
منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تراشیدن.
(تاج المصادر بیهقی). || مانده و لاغر کردن
سفر کسی را. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). نزار کردن ستور از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ را ] (ع اِ) خاک. (منتهی الارب).
خاک روی زمین. (دهار). تراب. (اقرب
الموارد).
خاک روی زمین. (دهار). تراب. (اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (از ع، ص) بری ء. بریّ. برکنار.
دور:
بر حال من گِری که بباید گریستن
بر عاشق غریب ز یار و ز دل بری.فرخی.
بری دان ز افعال چرخ برین را
نشاید ز دانش نکوهش بری را.ناصرخسرو.
ای آنانکه در صحبت ...
دور:
بر حال من گِری که بباید گریستن
بر عاشق غریب ز یار و ز دل بری.فرخی.
بری دان ز افعال چرخ برین را
نشاید ز دانش نکوهش بری را.ناصرخسرو.
ای آنانکه در صحبت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ری ی ] (ع ص) تراشیده یا نیکو
تراشیدهٔ تیر و قلم و مانند آن. (از منتهی
الارب). صفت است از مصدر بَرْی به معنی
تراشیدن. (از اقرب الموارد).
تراشیدهٔ تیر و قلم و مانند آن. (از منتهی
الارب). صفت است از مصدر بَرْی به معنی
تراشیدن. (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ری ی ] (ع ص) به معنی بری ء
است. (از اقرب الموارد). بی عیب. (دهار). و
رجوع به بری ء و بَری شود.
است. (از اقرب الموارد). بی عیب. (دهار). و
رجوع به بری ء و بَری شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ رْ ری ] (ص نسبی) منسوب به برّ.
خلاف بحری. (اقرب الموارد). هر شی ء که در
زمین خشک و صحرا باشد. (غیاث). بیابانی.
دشتی. || موجود زیست کننده در خشکی.
مقابل موجود آبی :
بحر و ...
خلاف بحری. (اقرب الموارد). هر شی ء که در
زمین خشک و صحرا باشد. (غیاث). بیابانی.
دشتی. || موجود زیست کننده در خشکی.
مقابل موجود آبی :
بحر و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ رْ ری ] (ص نسبی) منسوب به بِرّ، و
تأنیث آن برّیة است. (یادداشت دهخدا).
رجوع به بر و بریة شود.
تأنیث آن برّیة است. (یادداشت دهخدا).
رجوع به بر و بریة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ رْ را ] (ع اِ) کلمهٔ طیبه. (از منتهی
الارب). سخن نیک و طیب، و آن مأخوذ از بِرّ
است به معنی لطف و شفقت. (از ذیل اقرب
الموارد از تاج). کلام خوب محبت آمیز
مطبوع. (ناظم الاطباء).
الارب). سخن نیک و طیب، و آن مأخوذ از بِرّ
است به معنی لطف و شفقت. (از ذیل اقرب
الموارد از تاج). کلام خوب محبت آمیز
مطبوع. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ ] (حامص) (از: بر، ریشهٔ بریدن +
ی حاصل مصدری) پسوند کلمات قرار گیرد:
بله بری. چله بری. راه بری. رشته بری.
سنگ بری. شیشه بری. کاربری. گچ بری.
ی حاصل مصدری) پسوند کلمات قرار گیرد:
بله بری. چله بری. راه بری. رشته بری.
سنگ بری. شیشه بری. کاربری. گچ بری.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ رْ ری ی ] (ع ص نسبی) منسوب به
بُرّ، به معنی گندم، که خرید و فروش این متاع
را افاده می نماید. (از الانساب سمعانی).
بُرّ، به معنی گندم، که خرید و فروش این متاع
را افاده می نماید. (از الانساب سمعانی).