Bernî - برنی
The entry is a dictionary list for the word Bernî - برنی
برنی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِ) مرطبان کوچک. (از برهان).
مرتبان کوچک و آن ظرفی است که در آن
مربا کنند. (آنندراج). قسمی شیشه برای
نگاهداری سرکه و آبغوره و غیره، و آن
کوچکتر از قرابه است و گردنی بلندتر از قرابه ...
مرتبان کوچک و آن ظرفی است که در آن
مربا کنند. (آنندراج). قسمی شیشه برای
نگاهداری سرکه و آبغوره و غیره، و آن
کوچکتر از قرابه است و گردنی بلندتر از قرابه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ نی ی ] (معرب، اِ) معرب برنیک
فارسی، و آن قسمی خرمای نیکو است. (از
منتهی الارب). نوعی از بهترین انواع خرما،
واحد آن برنیة. (از ذیل اقرب الموارد از
لسان). نوعی خرماست. (لغت محلی
بلوچستان، نیک شهر). || ...
فارسی، و آن قسمی خرمای نیکو است. (از
منتهی الارب). نوعی از بهترین انواع خرما،
واحد آن برنیة. (از ذیل اقرب الموارد از
لسان). نوعی خرماست. (لغت محلی
بلوچستان، نیک شهر). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ رَ نی ی ] (ع اِ) خارجی. (ناظم
الاطباء). اما در مآخذی که در دسترس بود
دیده نشد.
الاطباء). اما در مآخذی که در دسترس بود
دیده نشد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ رَ ] (اِخ) ضیاءالدین. مورخ و ادیب
فارسی زبان هندوستان در اواخر قرن هفتم و
اوایل قرن هشتم هجری. وی از مریدان
نظام الدین محمد بداؤنی معروف به نظام الدین
اولیاء، و از دوستان امیرخسرو دهلوی و
امیرحسین دهلوی ...
فارسی زبان هندوستان در اواخر قرن هفتم و
اوایل قرن هشتم هجری. وی از مریدان
نظام الدین محمد بداؤنی معروف به نظام الدین
اولیاء، و از دوستان امیرخسرو دهلوی و
امیرحسین دهلوی ...