Âşîb - اشیب
The entry is a dictionary list for the word Âşîb - اشیب
اشیب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَشْ یَ ] (ع ص) سپیدمو و پیر.
نعت است از ضرب بر غیر قیاس و لا فَعْلاءَ له.
ج، شیب، شُیُب. (منتهی الارب). مؤنثی از لفظ
خود بر وزن فعلاء ندارد و از اینرو بجای
شیباء، گویند شمطاء. (از ...
نعت است از ضرب بر غیر قیاس و لا فَعْلاءَ له.
ج، شیب، شُیُب. (منتهی الارب). مؤنثی از لفظ
خود بر وزن فعلاء ندارد و از اینرو بجای
شیباء، گویند شمطاء. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَشْ یَ ] (اِخ) لقب ابوعلی
حسن بن موسی الاشیب بود که اصلاً از مردم
خراسان بشمار میرفت ولی در بغداد سکونت
داشت و سپس امر قضای بلاد شام را بر عهده
گرفت و در ری درگذشت. وی ...
حسن بن موسی الاشیب بود که اصلاً از مردم
خراسان بشمار میرفت ولی در بغداد سکونت
داشت و سپس امر قضای بلاد شام را بر عهده
گرفت و در ری درگذشت. وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَشْ یَ ] (اِخ) (ابن...) ابوعمران
موسی بن قاسم بن موسی بن حسن بن
موسی بن اشیب بغدادی. از عباس بن محمد
دوری و محمدبن خلق بن عبدالسلام مروزی
و ابوبکربن ابی الدنیا و طبقهٔ ایشان سماع کرد
و ابواحمد ...
موسی بن قاسم بن موسی بن حسن بن
موسی بن اشیب بغدادی. از عباس بن محمد
دوری و محمدبن خلق بن عبدالسلام مروزی
و ابوبکربن ابی الدنیا و طبقهٔ ایشان سماع کرد
و ابواحمد ...