İzâz - عزاز
The entry is a dictionary list for the word İzâz - عزاز
عزاز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (ع ص، اِ) زمین درشت. (منتهی
الارب). سرزمین صلب و سخت، که سیل در
آن بسرعت جاری شود. (از اقرب الموارد).
عَزَز. و رجوع به عزز شود.
الارب). سرزمین صلب و سخت، که سیل در
آن بسرعت جاری شود. (از اقرب الموارد).
عَزَز. و رجوع به عزز شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) شهری است نزدیک حلب که
خاکش چون بر کژدم پاشند بمیرد. (منتهی
الارب). شهرکی است در فاصلهٔ یک روزهٔ
شمال حلب، و آن را رستاقی است. آب و
هوائی گوارا دارد و در آنجا عقرب یافت نشود
و ...
خاکش چون بر کژدم پاشند بمیرد. (منتهی
الارب). شهرکی است در فاصلهٔ یک روزهٔ
شمال حلب، و آن را رستاقی است. آب و
هوائی گوارا دارد و در آنجا عقرب یافت نشود
و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) جایگاهی است در یمن. (از
معجم البلدان) (از منتهی الارب).
معجم البلدان) (از منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (ع مص) تنگ پستان شدن ناقه.
(از منتهی الارب). «عَزوز» بودن ناقه. (از
اقرب الموارد). رجوع به عَزوز شود. عُزوز.
|| معازّه و چیرگی جستن بر یکدیگر در
خطاب و نبرد کردن در ارجمندی. (ناظم
الاطباء). ...
(از منتهی الارب). «عَزوز» بودن ناقه. (از
اقرب الموارد). رجوع به عَزوز شود. عُزوز.
|| معازّه و چیرگی جستن بر یکدیگر در
خطاب و نبرد کردن در ارجمندی. (ناظم
الاطباء). ...