İsmâ - اسماء
The entry is a dictionary list for the word İsmâ - اسماء
اسماء Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع اِ) جِ اسم: نامهاء آفریدگار جل
جلاله و تقدست اسماؤه. (تاریخ بیهقی چ
ادیب ص ۹۱). همه را باسماء و سیما
میشناخت. (ترجمهٔ تاریخ یمینی ص ۳۹۸).
|| اسماءاللََّه تعالی صفات اوست تعالی ...
جلاله و تقدست اسماؤه. (تاریخ بیهقی چ
ادیب ص ۹۱). همه را باسماء و سیما
میشناخت. (ترجمهٔ تاریخ یمینی ص ۳۹۸).
|| اسماءاللََّه تعالی صفات اوست تعالی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (ع مص) نام کردن. (زوزنی) (تاج
المصادر بیهقی). نام نهادن: اَسْماه ایاه و به.
|| بلند کردن. || بجانب سماوه رفتن.
(منتهی الارب). بناحیت سماوه رفتن. (تاج
المصادر بیهقی).
المصادر بیهقی). نام نهادن: اَسْماه ایاه و به.
|| بلند کردن. || بجانب سماوه رفتن.
(منتهی الارب). بناحیت سماوه رفتن. (تاج
المصادر بیهقی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع اِ) نام زنی است. (مهذب
الاسماء). از نامهای عربی مشترک میان مرد و
زن است. برخی اصل آنرا وَسْماء دانند بمعنی
صفتی و برخی آنرا جمع اسم دانند و برخی
اشتقاق اول را در نام ...
الاسماء). از نامهای عربی مشترک میان مرد و
زن است. برخی اصل آنرا وَسْماء دانند بمعنی
صفتی و برخی آنرا جمع اسم دانند و برخی
اشتقاق اول را در نام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) از عرایس عربست:
آذنتنا ببینها اسماء
رب ثاوٍ یمل منه الثواء.
(از معلّقهٔ حارث بن حِلِّزة).
(عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج ۶
ص ۱۲۰).
و رجوع به فهرست الموشح شود.
آذنتنا ببینها اسماء
رب ثاوٍ یمل منه الثواء.
(از معلّقهٔ حارث بن حِلِّزة).
(عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج ۶
ص ۱۲۰).
و رجوع به فهرست الموشح شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) در فارسی اسما گویند.
(غیاث). نام معشوقهٔ سعد و او را اسماء بنت
اسماء گفتندی. (شرفنامهٔ منیری) (مؤید
الفضلاء). و گویند وی از مادر خویش وجیه تر
بود و چون سعد وی را بنکاح درآورد،
صاحب تجمل شد. (شرح ...
(غیاث). نام معشوقهٔ سعد و او را اسماء بنت
اسماء گفتندی. (شرفنامهٔ منیری) (مؤید
الفضلاء). و گویند وی از مادر خویش وجیه تر
بود و چون سعد وی را بنکاح درآورد،
صاحب تجمل شد. (شرح ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) نام زوجهٔ ابومسلم
خراسانی. (احوال و اشعار رودکی تألیف
نفیسی ج ۱ ص ۲۸۷).
خراسانی. (احوال و اشعار رودکی تألیف
نفیسی ج ۱ ص ۲۸۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ابن حارثهٔ اسلمی. شیخ
طوسی در رجال خود او را در عداد صحابهٔ
رسول (ص) شمرده گوید: وی ساکن مدینه
بود. و بعضی گویند که اسماء و هند دو پسر
حارثه خادم پیغمبر و همواره ملازم ...
طوسی در رجال خود او را در عداد صحابهٔ
رسول (ص) شمرده گوید: وی ساکن مدینه
بود. و بعضی گویند که اسماء و هند دو پسر
حارثه خادم پیغمبر و همواره ملازم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ابن خارجةبن حصن بن
حذیفة الفزاری. یکی از تابعین از رجال طبقهٔ
اولی از مردم کوفه. وی بخشنده و کثیرالسخا
و در نزد خلفا مقرب بود. و بسال ۶۶ هـ . ق. در
۸۰ سالگی درگذشت. (از قاموس ...
حذیفة الفزاری. یکی از تابعین از رجال طبقهٔ
اولی از مردم کوفه. وی بخشنده و کثیرالسخا
و در نزد خلفا مقرب بود. و بسال ۶۶ هـ . ق. در
۸۰ سالگی درگذشت. (از قاموس ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ابن عبید. ابن الجوزی در
سیرة عمربن عبدالعزیز بوسایطی از او درباب
خلیفهٔ مزبور دو روایت آورده است. (سیرة
عمربن عبدالعزیز مصحح محب الدین الخطیب
چ مصر ص ۷۳ و ۱۱۷).
سیرة عمربن عبدالعزیز بوسایطی از او درباب
خلیفهٔ مزبور دو روایت آورده است. (سیرة
عمربن عبدالعزیز مصحح محب الدین الخطیب
چ مصر ص ۷۳ و ۱۱۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت ابی بکربن ابی قحافة
صدیق. دختر بزرگ خلیفهٔ اول. خواهر عایشه
و زوجهٔ زبیر است و بلقب ذات النطاقین
مشهور و ملقب باشد و او مادر عبداللََّه بن زبیر
است که بعد او یزیدبن معاویه نُه ...
صدیق. دختر بزرگ خلیفهٔ اول. خواهر عایشه
و زوجهٔ زبیر است و بلقب ذات النطاقین
مشهور و ملقب باشد و او مادر عبداللََّه بن زبیر
است که بعد او یزیدبن معاویه نُه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت ابی مسلم خراسانی، و
بومسلم را فرزند جز دو دختر نبود: یکی را نام
فطمیه [ظ: فطمه یا فاطمه ] و دیگری اسماء
بنت بومسلم. (مجمل التواریخ والقصص
صص ۳۲۸ -۳۲۹).
بومسلم را فرزند جز دو دختر نبود: یکی را نام
فطمیه [ظ: فطمه یا فاطمه ] و دیگری اسماء
بنت بومسلم. (مجمل التواریخ والقصص
صص ۳۲۸ -۳۲۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت اشعث بن قیس. او
زوجهٔ حسن بن علی علیهماالسلام بود و
معاویه او را زهری فرستاد و گفت ده هزار درم
دهم و هم ترا یزید پسرم بزنی کند، اگر بدین
زهر حسن را بکشی. و ...
زوجهٔ حسن بن علی علیهماالسلام بود و
معاویه او را زهری فرستاد و گفت ده هزار درم
دهم و هم ترا یزید پسرم بزنی کند، اگر بدین
زهر حسن را بکشی. و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت احمدبن جعفربن
موسی الصلیحی. رجوع بحرّهٔ صلیحیة و
اعلام زرکلی ج ۱ ص ۱۰۱ شود.
موسی الصلیحی. رجوع بحرّهٔ صلیحیة و
اعلام زرکلی ج ۱ ص ۱۰۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت خمارویه. رجوع به
قطرالندی و اعلام زرکلی ج ۱ ص ۱۰۲ شود.
قطرالندی و اعلام زرکلی ج ۱ ص ۱۰۲ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت رُفَید. از او روایت شده:
دخلنا علی النبی صلی اللََّه علیه وسلم، فاتی
بطعام فعرض علینا فقلنا لانشتهیه، فقال
«لاتجمعن کذباً و جوعاً». (عیون الاخبار ابن
قتیبة جزء ۹ ص ۲۳۱).
دخلنا علی النبی صلی اللََّه علیه وسلم، فاتی
بطعام فعرض علینا فقلنا لانشتهیه، فقال
«لاتجمعن کذباً و جوعاً». (عیون الاخبار ابن
قتیبة جزء ۹ ص ۲۳۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت رقاعة. یکی از زنان که
رسول (ص) او را نکاح کرد و پیش از آنکه
برسول رسد نماند. (تاریخ گزیده چ براون ج ۱
ص ۱۶۱).
رسول (ص) او را نکاح کرد و پیش از آنکه
برسول رسد نماند. (تاریخ گزیده چ براون ج ۱
ص ۱۶۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت عمروبن عدی بن
یاسربن سوادبن غنم بن کعب الانصاریة
السلمیة، مکناة بامّ منیع. مادر معاذبن جبل
است. رجوع به الاصابة ج ۸ ص ۸ شود.
یاسربن سوادبن غنم بن کعب الانصاریة
السلمیة، مکناة بامّ منیع. مادر معاذبن جبل
است. رجوع به الاصابة ج ۸ ص ۸ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت عمیس الخثعمیة.
صحابیه است. شوهر اول وی جعفربن
ابیطالب بود و با او بحبشه هجرت کرد و بعد از
شهادت جعفر با ابوبکر صدیق و پس از
ارتحال او با علی علیه السلام ازدواج کرد و
شش فرزند ...
صحابیه است. شوهر اول وی جعفربن
ابیطالب بود و با او بحبشه هجرت کرد و بعد از
شهادت جعفر با ابوبکر صدیق و پس از
ارتحال او با علی علیه السلام ازدواج کرد و
شش فرزند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت محمد، خواهر
قاضی القضاة نجم الدین بن صصری است.
کنیه اش امّ محمد و از مشاهیر محدّثات و
زاهدات بود و او از بزرگترین علمای عهد
خود استماع احادیث کرد. و کراراً بحج
بیت اللََّه رفت. مولد وی ...
قاضی القضاة نجم الدین بن صصری است.
کنیه اش امّ محمد و از مشاهیر محدّثات و
زاهدات بود و او از بزرگترین علمای عهد
خود استماع احادیث کرد. و کراراً بحج
بیت اللََّه رفت. مولد وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت موسی الصنجاعی. از
زنان فاضله، از مردم یمن، از اهل زبید. وی
تفسیر و کتب حدیث میخواند و زنان را
مجلس میگفت و ادب می آموخت و در زبید
درگذشت. (الاعلام زرکلی ج ۱ ص ۱۰۲، از
النور ...
زنان فاضله، از مردم یمن، از اهل زبید. وی
تفسیر و کتب حدیث میخواند و زنان را
مجلس میگفت و ادب می آموخت و در زبید
درگذشت. (الاعلام زرکلی ج ۱ ص ۱۰۲، از
النور ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) نام بنت موسی الکاظم (ع)
است. (تاریخ گزیده چ براون ج ۱ ص ۴۵۷).
است. (تاریخ گزیده چ براون ج ۱ ص ۴۵۷).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) نام بنت نعمان بن ابی الجون
کندی. از زنان مشهور عرب، از جهت شرف و
جمال. نسب وی بآکل المرار ملک کندة
میرسد. مقام اهل او در نجد بود و او با پدر
خویش نزد پیغمبر بمدینه شد ...
کندی. از زنان مشهور عرب، از جهت شرف و
جمال. نسب وی بآکل المرار ملک کندة
میرسد. مقام اهل او در نجد بود و او با پدر
خویش نزد پیغمبر بمدینه شد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) بنت یزید. دختر یزیدبن
سکن اشهلی. یکی از اصحاب و انصار، کنیهٔ
وی ام سلمه است و یکی از فصحای
صحابیات است و از جانب جمعی از زنان
عصر خویش بسمت نماینده بحضور حضرت
رسالت رسید ...
سکن اشهلی. یکی از اصحاب و انصار، کنیهٔ
وی ام سلمه است و یکی از فصحای
صحابیات است و از جانب جمعی از زنان
عصر خویش بسمت نماینده بحضور حضرت
رسالت رسید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ترک وی با جمعی لشکریان
قاهر خلیفه را در اواسط جمادی الاول سنهٔ
اثنی و عشرین و ثلثمائة (۳۲۲ هـ . ق.) خلع
کردند و میل کشیدند. (تاریخ گزیده چ براون
ج ۱ ص ۳۴۴).
قاهر خلیفه را در اواسط جمادی الاول سنهٔ
اثنی و عشرین و ثلثمائة (۳۲۲ هـ . ق.) خلع
کردند و میل کشیدند. (تاریخ گزیده چ براون
ج ۱ ص ۳۴۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ابن عمید. جعفربن سلمان و
سعیدبن عامر از وی راجع به عمربن
عبدالعزیز مطالبی نقل کرده اند. (سیرة عمربن
عبدالعزیز چ مصر ۱۳۳۱هـ . ق. ص ۷۳ و
۱۱۷). و ظاهراً کنیهٔ وی ابوالفضل بوده است.
رجوع بابوالفضل ...
سعیدبن عامر از وی راجع به عمربن
عبدالعزیز مطالبی نقل کرده اند. (سیرة عمربن
عبدالعزیز چ مصر ۱۳۳۱هـ . ق. ص ۷۳ و
۱۱۷). و ظاهراً کنیهٔ وی ابوالفضل بوده است.
رجوع بابوالفضل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ذات النطاقین. رجوع باسماء
بنت ابی بکر و ذات النطاقین شود.
بنت ابی بکر و ذات النطاقین شود.
İsmâ - اسماء other entries
Next Words