Üstuhvân - استخوان
The entry is a dictionary list for the word Üstuhvân - استخوان
استخوان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
kemik
Farsça - Türkçe sözlük
kemik
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ تُ خوا / خا ] (اِ) عَظْم.
(دهار) (منتهی الارب). قسمت صلب و
سختی که در بدن حیوان و نبات است. و آن
عام است بر حیوانات و نباتات، برخلاف استه
که مخصوص نباتات است. (برهان).
عضویست که صلابت آن ...
(دهار) (منتهی الارب). قسمت صلب و
سختی که در بدن حیوان و نبات است. و آن
عام است بر حیوانات و نباتات، برخلاف استه
که مخصوص نباتات است. (برهان).
عضویست که صلابت آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اُ تُ خا) [ په . ] (اِ.) 1 - مادة سختی است که در ساختمان بدن مهره داران به کار
رفته است و محل اتکای عضلات و مخاط ها ودیگر قسمت های نرم بدن است .استخوان های بدن
انسان و دیگر استخوان داران به دو دستة دراز و پهن تقسیم می شوند. در وسط استخوان
مادة نرمی قرار گرفته که مغز استخوان نامیده می شود، استخوان ها به وسیلة مفاصل با
یکدیگر مرتبط هستند. 2 - هسته : استخوان خرما. 3 - نژاد، نسل . 4 - اصیل . 5 - پایة
بنا، بنیاد ساختمان . ؛~ سبک کردن کنایه از: زیارت رفتن ، بخشیده شدن گناهان . ؛~
لای زخم گذاشتن الف - کار را ناقص انجام دادن . ب - کسی را در نگرانی و اضطراب نگه
داشتن . ؛~ نرم کردن با زحمت بسیار صاحب تجربه شدن . ؛~ در گلو گرفتن رنج و محنت
کشیدن . ؛~ پیش اسب ، کاه پیش سگ وضع و ترتیبی سخت نادرست و نابسامان .
رفته است و محل اتکای عضلات و مخاط ها ودیگر قسمت های نرم بدن است .استخوان های بدن
انسان و دیگر استخوان داران به دو دستة دراز و پهن تقسیم می شوند. در وسط استخوان
مادة نرمی قرار گرفته که مغز استخوان نامیده می شود، استخوان ها به وسیلة مفاصل با
یکدیگر مرتبط هستند. 2 - هسته : استخوان خرما. 3 - نژاد، نسل . 4 - اصیل . 5 - پایة
بنا، بنیاد ساختمان . ؛~ سبک کردن کنایه از: زیارت رفتن ، بخشیده شدن گناهان . ؛~
لای زخم گذاشتن الف - کار را ناقص انجام دادن . ب - کسی را در نگرانی و اضطراب نگه
داشتن . ؛~ نرم کردن با زحمت بسیار صاحب تجربه شدن . ؛~ در گلو گرفتن رنج و محنت
کشیدن . ؛~ پیش اسب ، کاه پیش سگ وضع و ترتیبی سخت نادرست و نابسامان .
Üstuhvân - استخوان other entries
Next Words