Joseph - یوسف

The entry is a dictionary list for the word Joseph - یوسف
یوسف Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) از حواریون و شاگردان
حضرت عیسی(ع) و به سبط افرائیم منسوب
بود و به اعتقاد نصارا جسد مبارک حضرت
مسیح را پس از مصلوب شدن در باغچهٔ خود
دفن کرد. (از قاموس الاعلام ترکی). از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن ابراهیم، مکنی به
ابوالحسن و معروف به ابن دایه. از نویسندگان
و محاسبان بغدادی و از غلامان ابراهیم بن
مهدی بود. پس از درگذشت ابن مهدی (۲۲۴
هـ . ق.) به دمشق رفت و از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن ابراهیم اردبیلی
شافعی، جمال الدین فقیه. از شهر اردبیل
آذربایجان و مردی والامقام و دانشمندی
بزرگ بود. کتاب «انوار لعمل الابرار» از
تألیفات اوست. مرگ وی به سال ۷۹۹ هـ . ق.
در اردبیل اتفاق افتاد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن ابراهیم بن جملة
(متولد به سال ۶۸۲ و متوفی در دمشق به سال
۷۳۸ هـ . ق.). قاضی بود و به حدیث نیز
می پرداخت. نخست پیرو مذهب حنبلی بود
ولی بعد به شافعی گروید و به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن ابراهیم بن
عبدالرحمان یا یوسف بک، معروف به یوسف
عَظُمَة. از شهیدان بزرگ راه استقلال سوریه
بود. به سال ۱۳۰۱ هـ . ق. در دمشق به دنیا آمد.
در دانشگاه جنگ اسلامبول و آلمان به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن ابراهیم بن عبدالواحد
شیبانی تیمی، معروف به قفطی و مکنی به
ابوالفضایل. وزیر و قاضی گرانقدر و از
نویسندگان و منشیان بزرگ بود. در قفط مصر
به دنیا آمد و به تحصیل پرداخت. در فتنهٔ سال
۵۷۲ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن ابراهیم بن محمد
اکمل الدین زهری شروانی. فقیه حنفی. در
شروان به دنیا آمد و در مدینه شهرت یافت و
همانجا به سال ۱۱۳۴ هـ . ق. درگذشت. او
راست: هدیةالصبیح، شرح مشکاةالمصابیح
در ۳ جلد. شرح ملتقی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن ابراهیم بن میاد
سدراتی ورجلانی، مکنی به ابویعقوب.
دانشمند و فقیه و از فرقهٔ اباضیهٔ خوارج و از
مردم ورجلان مغرب بود. در جوانی به اندلس
رفت و در قرطبه سکنی گزید. از آثار اوست:
العدل و الانصاف ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن ابراهیم وانوغی
مغربی حنفی. مردی فاضل بود. سخاوی گوید
به دمشق رفت. دانشمندان از محضر او کسب
دانش می کردند. تألیفاتی دارد که از آن جمله
است: ۱- شرح شواهد الزجاج. ۲
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن ابی بکربن محمدبن
علی سکاکی، مکنی به ابویعقوب و ملقب به
سراج الدین و معروف به سکاکی. از
دانشمندان ادب عرب و معانی و بیان و
عروض و شعر و جز آن بود. و رجوع به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن ابراهیم،
مکنی به ابویعقوب و معروف به شیرازی.
پیشوای صوفیهٔ رباط ارجوانی بغداد بود و
برای گردآوری حدیث به فارس و الجزیره و
بصره و کوفه و واسط و شام و حجاز و جبال
رفت و تألیفات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن ابراهیم
درازی بحرانی، از آل عصفور، معروف به
ابن عصفور. از مردم بحرین و از فقهای امامیه
و دانشمندی بزرگ بود. از آثار اوست: ۱ -
انیس المسافر و جلیس الخواطر. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن داود عینی،
ساکن حلب و معروف به شُغْری. مردی فاضل
و از شافعیان بود. او راست: ۱ -شرح البهجة
در ۸ جلد. ۲ -نظم تصریف العزی، با شرح آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن سرور
دویری. فاضل حنفی مصری از مردم دویر از
نواحی اسیوط بود. او راست: العقد النضید،
منظومه ای است در علم کلام و شرح آن به نام
«حلیةالجید بالعقد النضید» که در سال ۱۳۰۲
هـ . ق. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن سلیمان بن
محمدبن هود، ملقب و معروف به المؤتمن.
فرمانروای سرقسطه از پادشاهان طوایف در
اندلس بود. در سال ۴۷۴ هـ . ق. پس از مرگ
پدر به حکومت رسید. به علوم ریاضی
دلبستگی خاصی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن عبداللََّه بن
قطبة، معروف به ابن قطبة. شاعر بود و روایت
حدیث می کرد و عزبن جماعه از وی روایت
شنیده است. دیوان اشعاری دارد و در حدود
سال ۷۲۰ هـ . ق. درگذشته ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن عنبة
کلاعی، مکنی به ابوالحجاج. پزشک اندلسی
اشبیلی بود. در قاهره مسکن گزید و در سال
۶۳۳ هـ . ق. در حدود شصت سالگی در همانجا
درگذشت. وی در طب مهارت داشت و از
شعر و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن محمدبن
احمدبن عثمان یمانی زیدی، ملقب و معروف
به نجم الدین. مردی فاضل از مردم هجرةالعین
یمن بود و تألیفاتی دارد که از آن جمله است:
۱ -الجواهر و الغرر فی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن ناصربن
خلیفه باعونی مقدسی شافعی صالحی
دمشقی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به
جمال الدین و معروف به باعونی. مردی
دانشمند و فاضل بود. به سال ۸۰۵ هـ . ق. در
بیت المقدس به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن نصربن
سویلم دجوی. از استادان دانشمند الازهر و از
فقیهان مالکی بود. به سال ۱۲۸۷ هـ . ق. در دیه
دجوة از توابع قلیوبیة به دنیا آمد و در کودکی
به سبب گرفتن آبله ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمدبن یوسف بن
کج دینوری، مکنی به ابوالقاسم. فقیه نامی و
از امامان شافعی از مردم دینور بود و به
قضاوت آنجا رسید و به دست عیاران در
همانجا به سال ۴۰۵ هـ . ق. کشته ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمد علموی. ادیب
و شاعر و کثیرالشعر بود. نجم الغزی او را
شاعر مکثار بلکه مهذار نامیده و گفته است
بیشتر اشعار او جز وزن و قافیه چیزی ندارد.
قصاید خود را به مردم می داد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن احمد قونوی مولوی
رومی، که وی را ازهدی نیز نامیده اند. از
فضلای ترک و شارح مثنوی مولوی بود. در
زبان و ادب عرب تبحر داشت و در خانقاه
بشکطاش آستانه پیر و مرشد مولویه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) (۱۲۸۶-۱۳۶۱ هـ . ق.)
ابن احمد یوسف، معروف به یوسف احمد.
دانشمند آثار اسلامی و از مردم قاهره و
نخستین مصری از معاصران است که برای
خط کوفی زحمت کشیده و به حل غوامض
آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن اسباط. از پاکان و
محدثان بود و سخنانی نغز از وی نقل شده، از
آن جمله است: «چشم پوشی از ریاست
سخت تر از چشم پوشی از دنیاست. خدایا!
مرا خداشناسی عطا کن و امید خویش از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن اسماعیل بن
الیاس بن احمد خویی (جوینی) شافعی
بغدادی، مکنی به ابوالمحاسن و معروف به
ابن الکتبی و ملقب به نصیرالدین. از پزشکان و
دانشمندان علوم دینی و اصول بود. در مدینه
به دنیا آمد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن اسماعیل بن علی،
ملقب به شهاب الدین و مکنی به ابوالمحاسن و
معروف به شواء. شاعر و ادیب و از دوستان
ابن خلکان مورخ معروف بود. اصل وی از
کوفه و زادگاه و مدفنش حلب بود. دیوان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن اسماعیل بن فرج بن
اسماعیل انصاری خزرجی نصری، مکنی به
ابوالحجاج انصاری. هفتمین پادشاه از سلسلهٔ
«بنونصربن الاحمر» اندلس بود. به سال ۷۳۳
هـ . ق. هنگامی که برادرش محمد کشته شد با
او بیعت کردند. سن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن اسماعیل بن یوسف
نبهانی. شاعر و ادیب و قاضی بود. در دیه
اجزم بنی نبهان از حوالی حیفا در شمال
فلسطین و در سال ۱۲۶۵ هـ . ق. چشم به
جهان گشود و پس ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سُ ] (اِخ) ابن الدایه. رجوع به
یوسف (ابن ابراهیم... ابن دایه) شود.

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.