ibrahim - ابراهیم
The entry is a dictionary list for the word ibrahim - ابراهیم
ابراهیم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) یکی از دریاچه های
افریقا در منبع نیل که در سال ۱۲۹۱ هـ .ق .
کشف و به نام ابراهیم پاشای خدیو نامیده
شده است.
افریقا در منبع نیل که در سال ۱۲۹۱ هـ .ق .
کشف و به نام ابراهیم پاشای خدیو نامیده
شده است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) ناحیه ای است در
کانادا که سپاه انگلیس و فرانسه بدانجا
جنگ کردند.
کانادا که سپاه انگلیس و فرانسه بدانجا
جنگ کردند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) کوهی است در کرمان
زمین که آنرا کوه ابراهیم نامند.
(مؤیدالفضلا).
زمین که آنرا کوه ابراهیم نامند.
(مؤیدالفضلا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) نام سورهٔ چهاردهمین
از قرآن کریم، پس از رعد و پیش از حجر
و آن مکیه است، دارای پنجاه ودو آیت.
از قرآن کریم، پس از رعد و پیش از حجر
و آن مکیه است، دارای پنجاه ودو آیت.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) (نهر...) نام رودی به
شام در جنوب غربی طرابلس الشام و مصب
آن بحر ابیض است و بطول ۲۵ هزارگز.
شام در جنوب غربی طرابلس الشام و مصب
آن بحر ابیض است و بطول ۲۵ هزارگز.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) ابواسحاق بن لنگک. او
نیز مانند پدر به عربی شعر می گفته است.
نیز مانند پدر به عربی شعر می گفته است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) ابورافع. از صحابهٔ
رسول صلوات اللََّه علیه. رجوع به ابورافع
شود.
رسول صلوات اللََّه علیه. رجوع به ابورافع
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) (مولی السید...) پدر او
یکی از بزرگان اولیاء و اصلاً ایرانی بود و
بقریه ای نزدیک اماسیه انتقال کرده بود.
سلطان بایزید دوم در جوانی خویش
بصحبت او نائل شد و از او کرامات دید.
ابراهیم ابتدا ...
یکی از بزرگان اولیاء و اصلاً ایرانی بود و
بقریه ای نزدیک اماسیه انتقال کرده بود.
سلطان بایزید دوم در جوانی خویش
بصحبت او نائل شد و از او کرامات دید.
ابراهیم ابتدا ...
ibrahim - ابراهیم other entries
Next Words